عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید
بدو گفتم مرا شاید تو برخیز
چنین گفت آن جوانمرد بپرهیز
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید
بدل گفتم که ای غافل بپرهیز
چه جای این رسن بازیست، برخیز
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۶) حکایت جهاز فاطمه رضی الله عنها
مرا گفت ای اُسامه این قدر نیز
چو باید مُرد هست این هم بسی چیز
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۶) گفتار عبّاسۀ طوسی در دنیا
بخوردند آن کلاغان آن قدر نیز
بماند آخر ازیشان اندکی چیز
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۱) حکایت ابرهیم علیه السلام
بجبریل امین حق گفت برخیز
به پیش او زبان ز آواز کن تیز
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۱) حکایت شیخ با ترسا
که ای مؤمن اگر خواهی، همه چیز
بَدَل کن تا کند ترسا بَدَل نیز
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
شهاب و برق را گشته سنان تیز
ز باران ابر کرده صد عنان ریز
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۳) حکایت آن دیوانه که ازو پرسیدند که درد چیست
و یا آن تشنهٔ ده روزه را نیز
چگونه آب باید از همه چیز
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۴) حکایت آن طفل که با مادر ببازار آمد و گم شد
محلّت میندانم خانه هم نیز
بجز مادر نمیدانم دگر چیز
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۲) گفتار مرد خدای پرست
که هر چیزی که هست و بایدت نیز
ازان چیزت فراغت بِه ازان چیز
عطار » بلبل نامه » بخش ۷ - نصیحت گفتن باز بلبل را درآمدن بحضرت سلیمان علیه السلام و ملازمت شاه عادل عالم کردن
به بلبل باز گفت ای خفته برخیز
بیا خود را به بال من درآویز
عطار » بلبل نامه » بخش ۱۲ - پیغام فرستادن بلبل بدست بادصبا و اشتیاق او به گل
نسیم صبحدم را گفت برخیز
برو در دامن معشوقم آویز
عطار » بلبل نامه » بخش ۲۷ - مجادلهٔ بلبل با باز که از غرور و پندار کاری بر نیاید جز به خدمت پیر
ز من بشنو تو ای صیاد خونریز
که از تندی و خون ریزی بپرهیز
عطار » بلبل نامه » بخش ۳۲ - نصیحت بلبل طاوس را به قطع کردن زینت
ز رنگین خانهٔ شهوت بپرهیز
ز بند آرزوی خویش برخیز
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه فی نعت رسول الله صلی الله علیه و سلم
سرانگشتی که کرد از دینت پرهیز
به انگشتی قنب او را بیاویز
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم
بگفت طفل جستی راه پرهیز
بگفت انبیا از راه برخیز
عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه
زجاجه بشکن و زیتت فروریز
به نور کوکب دری درآویز
عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه
الا ای نیک یار تند مستیز
دمی زین چارچوب طبع برخیز
عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
چنین گفت آن جوانمرد پگه خیز
که پیش از صبح دم در طاعت آویز
عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
گرفتار آمدی در بند تمییز
مثالست این چه میبینی نه آن چیز