عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱۰) حکایت بایزید با آن مرد سائل که او را در خواب دید
چو تو از شرک درد از شیر دیدی
خطی در دفتر وحدت کشیدی

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱۲) حکایت ابراهیم ادهم
گرفتم حالت مردان ندیدی
حدیث نیک شان باری شنیدی

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۸) حکایت بزرجمهر با انوشیروان
حکیمش گفت چون این روی دیدی
که کورم کردی ومیلم کشیدی

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۴) حکایت شعبی و آن مرد که صعوۀ گرفته بود
دوم گفتا محالی گر شنیدی
مکن باور چون آن ظاهر ندیدی

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۹) حکایت مرد مجنون و رعنایان
چرا چون روی رعنایان بدیدی
شدی آشفته و سر درکشیدی

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱) سکندر و وفات او
کسی کز سرمه میلی درکشیدی
ز ماهی تا بساق عرش دیدی

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۶) حکایت امیرالمؤمنین عمرخطاب رضی الله عنه با جوان عاشق
شهادة عرضه کردی گر شنیدی
نکُشتی ور نه حالی سر بریدی

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۲) حکایت هارون با بهلول
بدو گفتا که چون قرآن شنیدی
فلا اَنسابَ بَینَهُم ندیدی؟

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۳) حکایت آن بیننده که از احوال مردگان خبر میداد
دمی گر بر سر گوری رسیدی
در آن گور آنچه میرفتی بدیدی

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۷) حکایت آن پیر که دختر جوان خواست
مگر پنبه ز گوشت برکشیدی
که موی خویش همچون پنبه دیدی

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۱) حکایت مسلمان شدن یهودی وحال او
چو پیش نام پیغامبر رسیدی
از آنجا محو کردی یا بُریدی

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
فلک گر گوی سیمینش ندیدی
چو گوی بی سر و بُن کی دویدی

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۵) حکایت یوسف علیه السلام و نظر کردن او در آینه
وگر یوسف جمال خود بدیدی
ترنج و دست را بر هم بُریدی

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۶) حکایت احمد غزالی
ز کنعان بوی پیراهن شنیدی
چو دیدی این دمش گوئی ندیدی

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۳) حکایت عبدالله بن مسعود با کنیزک
که یافت ازخدمتش مویم سپیدی
بآخر کار آمد نا امیدی

عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهینامه » در آغاز آلهی نامه
ز مشتی خاک ما را آفریدی
کُلی بر کلِّ کَونم بر گزیدی

عطار » بلبل نامه » بخش ۲۸ - خطاب بلبل به طوطی و نصیحت کردن او را بخدمت پیر
تو در آیینهٔ روی خویش دیدی
تو پنداری سخن از خود شنیدی

عطار » اسرارنامه » بخش سوم » بخش ۴ - فی فضیلت امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه
تو ای زر زرد گرد از ناامیدی
تو نیز ای سیم میکن این سپیدی

عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه
ز دریا گرچه بالایی گزیدی
ولیکن در کمال خود رسیدی

عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه
چو زین گلخن بدان گلشن رسیدی
همان انگار کین گلخن ندیدی
