یکی بینندهٔ معروف بودی
که ارواحش همه مکشوف بودی
دمی گر بر سر گوری رسیدی
در آن گور آنچه میرفتی بدیدی
بزرگی امتحانی کرد خردش
بخاک عمر خیّام بردش
بدو گفتا چه میبینی درین خاک
مرا آگه کن ای بینندهٔ پاک
جوابش داد آن مرد گرامی
که این مردیست اندر ناتمامی
بدان درگه که روی آورده بودست
مگر دعویِ دانش کرده بودست
کنون چون گشت جهل خود عیانش
عَرَق میریزد ازتشویر جانش
میان خجلت و تشویر ماندست
وزان تحصیل در تقصیر ماندست
بر آن دَر حلقه چون هفت آسمان زد
ز دانش لاف آنجا کی توان زد
چو نه انجام پیداست و نه آغاز
نیابد کس سر و پای جهان باز
فلک گوئیست و گر عمری شتابی
چو گویش پای و سر هرگز نیابی
که داند تا درین وادیِ مُنکَر
چگونه میروم از پای تا سر
سراپای جهان صد باره گشتم
ندیدم چارهٔ بیچاره گشتم
سراپای جهان درد و دریغست
که گر وقتیت هست آن نیز تیغست
مرا این چرخ چون صندوقِ ساعت
ز بازیچه رها نکند بطاعت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به بررسی وضعیت انسانی و شناخت خود پرداخته است. او داستان فرد بینایی را روایت میکند که توانایی دیدن ارواح را دارد. وقتی او به قبری میرسد، احساس میکند که در آنجا حقیقتی پنهان است. بزرگتر (خداوند) از او پرسش میکند چه میبیند و او به واقعیت تلخ بشر اشاره میکند که در پی دانش و آگاهی است ولی در نهایت تنها جهل و ناتمامی خود را در مییابد. او میگوید که انسان در کامل شدن و فهمیدن جهان ناتوان است و در این مسیر درد و سختی را تجربه میکند. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که زندگی و زمان، مانند ساعتی هستند که انسان را در بند خود نگاه میدارند و درک حقیقت جهانی برای او دشوار است.
هوش مصنوعی: شخصی بوده که به خوبی میتوانسته روحها را بشناسد و آنها را پیش خود مشاهده کند.
هوش مصنوعی: اگر لحظهای بر سر قبر کسی ایستادی، در آن قبر تمام چیزهایی را که در زندگی خود انجام دادهای، خواهی دید.
هوش مصنوعی: بزرگی تصمیم گرفت توانایی خرد و اندیشه خیام را محک بزند و او را به چالش کشید.
هوش مصنوعی: به او گفتند: چه چیزی در این خاک میبینی؟ مرا آگاه کن، ای بینندهی پاک و درستکار.
هوش مصنوعی: او به آن مرد محترم پاسخ داد که این شخص هنوز در حال رشد و تکامل است.
هوش مصنوعی: بدانچه به جایگاه و مقام خاصی که رفتهام، آیا فقط ادعای علم و دانش کرده بودم؟
هوش مصنوعی: حال که جهلش آشکار شده، از تلاش برای فهمیدن و درک موضوعات به شدت عرق میریزد.
هوش مصنوعی: شخصی در وضعیتی ناراحتکننده و مشوش قرار دارد و از نتیجه کار خود ناراضی است. او احساس میکند که در تلاشهایش شکست خورده و به خاطر آن میترسد و احساس خجالت میکند.
هوش مصنوعی: بر آن در، چون حلقهای به اندازه هفت آسمان، دانشوران بسیار در آنجا مدعی هستند. اما در حقیقت، چگونه میتوان به این ادعاها رسید؟
هوش مصنوعی: وقتی نه پایان کار مشخص است و نه آغاز آن، هیچکس نمیتواند حقیقت جهانی را درک کند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زمان به مانند یک دایره در حال گردش است و اگر چه ممکن است در زندگی خود به جلو بروید، اما هرگز نمیتوانید به طور کامل به آنچه که از دست دادهاید برسید. در واقع، زمان به ما میگوید که هیچگاه نمیتوانیم به گذشته بازگردیم یا آن را در اختیار بگیریم.
هوش مصنوعی: کسی نمیداند که در این مسیر تاریک و دشوار چگونه قدم میزنم و از سر تا پا چه حالتی دارم.
هوش مصنوعی: به هر گوشه از جهان سر زدم و در همه جا نگاه کردم، اما هیچ راه حلی برای فردی که در حیرت و پریشانی است پیدا نکردم.
هوش مصنوعی: تمام عالم پر از رنج و افسوس است و اگر زمانی هم وجود داشته باشد، آن زمان نیز چیزی جز تیزی و برندگی نیست.
هوش مصنوعی: این جهان مانند یک ساعت است که همیشه در حال چرخش و حرکت است و من را از بند خود خارج نمیکند، بلکه همچنان من را به خود وابسته نگه میدارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.