فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
ترا بهتر ز هر کس برگزیدم
چو اندر کارها شایسته دیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
نه دیدم آن که گفتم نه شنیدم
کجا افزونتر از خواجه ندیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۴ - خبردار شدن موبد از خواستن ویرو ویس را و رفتن به جنگ
که مهمانی به چشم خویش دیدم
ولیکن زان نه خوردم نه چشیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
بدو گفت این پایم بد شنیدم
وزو زهر گزاینده چشیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
چو از تو این نوازشها شنیدم
تو دادی بند شادی را کلیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتان دایه ویس را به جهت رامین
مرا این پند بس باشد که دیدم
ز بد نامان و بد کاران بریدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم
بدین گوشی که آوازت شنیدم
بدین چشمی که دیدارت بدیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس
هنرهای ترا هر گز ندیدم
نه نیز از دوست وز دشمن شنیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد
به جان من که تا ایدر رسیدم
مگر او را سه بار افزون ندیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس
بهشتی را گیتی بر گزیدم
که با هجران او دوزخ بدیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
بسی شوخان بی شرمان بدیدم
یکی چون تو نه دیدم نه شنیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
من از مهرت بسی سختی بدیدم
ز هجرانت بسی تلخی چشیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
چنان چون من ز تو شادی ندیدم
ز دیدارت همه تلخی چشیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به ذایه و آمدن رامین در باغ
ولیکن من ترا زان بر گزیدم
کجا از زیر کان ایدون شنیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به گوى رامین را
شنیدم پند خوبت را شنیدم
بریدم زین دل نادان بریدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس
ز بس بیغاره کز مردم شنیدم
قیامت را درین گیتی بدیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۶ - نامه نوشتین رامین به ویس و بیزارى نمودن
کدامین روز دیدار تو دیدم
که نه صد گونه درد دل کشیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن
چه مایه سختی و خواری کشیدم
به فرجام از تو آن دیدم که دیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۱ - تمام شده ده نامه و ستادن ویس آذین را به رامین
من از تو بد کنش آن رنج دیدم
که درد مرگ را صد ره چشیدم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین
بماندم تا چنین روزی بدیدم
وزان پایه بدین پایه رسیدم
