فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
من اندر چه نیاز و چه نهیبم
که چون تو پاک زادی را فریبم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۹ - رفتن دایه دیگر به پیش ویس و حال گفتن
اگر تو کم کنی پند و فریبم
من از شادی و از مردان شکیبم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس
همی دانی که از تو نا شکیبم
و لیک از دشمنانت با نهیبم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۲ - نامهء دوم دوست را به یاد داشتن و خیالش را به خواب دیدن
گهی با روی تو اندر عتیبم
گهی از تیر چشمت در نهیبم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۷ - پاسخ دادن ویس رامین را
فسونتر باد هر روسی نهیبم
که هم تیمار من گشت این عتیبم

باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۹۴
مو آن محنت کش حسرت نصیبم
که در هر ملک و هر شهری غریبم
نه بو روزی که آیی بر سر من
بوینی مرده از هجرحبیبم

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو اوصاف شکر اسپهانی را
مرا آن به که از شیرین شکیبم
نه طفلم تا به شیرینی فریبم

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۱ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
اگرچه نار سیمین گشت سیبم
همان عاشق کش عاقل فریبم

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
فریب دل بس است ای دل فریبم
نوازش کن که از حد شد شکیبم

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۴ - سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین
دهانی کو طمع دارد به سیبم
به موم سرخ چون طفلش فریبم

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۳) مناظرۀ عیسی علیه السلام با دنیا
چنین گفت او که چون شوهر فریبم
بسی باید نگار از بهرِ زیبم

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۱) حکایت مسلمان شدن یهودی وحال او
بایشان گفت من مردی غریبم
جهودم وز شریعت بینصیبم

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید
اگر پنهان کنی اینجا کتیبم
ببینی در همه عالم نهیبم

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۹
بیا کز تو نمی باشد شکیبم
به جان آمد دل از چندین فریبم
مکن تدبیرم ای جان در جدایی
که خون شد زهره آخر زین نهیبم
اگر نازی کنی آری و لیکن
[...]

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۸
دلا در باغ حسنش عندلیبم
نباشد غیر خار از گل نصیبم
بچیدند از چمن گل باز یاران
ز گل محروم از جور رقیبم
دلم پردرد و غیر از شکّر او
[...]

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱
نظر برداشت از من تا حبیبم
به جای وصل هجران شد نصیبم
مرا درد دل از درمان چو بگذشت
قدم برداشت از بالین طبیبم
ز یاران عزیز و خویش و پیوند
[...]

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۷ - درآمدن زلیخا همراه عزیز مصر به مصر و بیرون آمدن مصریان و طبق های نثار بر عماری زلیخا افشاندن
منه در ره دگر دام فریبم
میفکن سنگ بر جام شکیبم

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۸ - عمر گذرانیدن زلیخا در مفارقت یوسف علیه السلام و تلهف و تأسف وی بر آن مدی اللیالی و الایام
به مصر امروز مهجور و غریبم
ز اقبال وصالت بی نصیبم

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
شدم بیمارت آخر ای طبیبم
علاجم کن که در کویت غریبم
