گنجور

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

چنان گستاخ شد با آن سمن بوی

که نبود وصف آن کار سخن گوی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام

 

دگر بار آمد ابلیس سیه روی

بخواند آن بچهٔ خود را زهر سوی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۴) حکایت

 

ولیکن چون بسوراخ آورد روی

درو کژّی نماند یک سر موی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۳) حکایت حسن بصری و شمعون

 

سیه گشته ز دود آتشش روی

نه جامه در برش پاکیزه نه موی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱) حکایت کیخسرو و جام جم

 

حصاری از فنا باید درین کوی

وگرنه بر تو زخم آید ز هر سوی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۷) حکایت شیخ ابوسعید با معشوق خویش

 

بخادم گفت با شیخت چنین گوی

که ما را باز شد کلّی ازین خوی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۹) حکایت مجنون با آن سائل که سؤال کرد

 

که روی آنست کز عشق چنان روی

شوی چون موی از تاب چنان موی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۱۲) حکایت سلطان محمود با پیرزن

 

مگر یک روز محمود نکو روی

ز لشکر اوفتاده بود یک سوی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس

 

ز بس شمع معنبر روی در روی

معیّن گشته آن شب موی در موی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۸) حکایت ابرهیم ادهم در بادیه

 

شدم آهسته پیش او خبرجوی

که حالت چیست آخر حال برگوی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

وزان سوی دگر بکتاش مهروی

دودستی تیغ می‌زد از همه سوی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

چنین آورد در نظم آن سمن بوی

که بشنو قصهٔ گنگی سخن گوی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر

 

سکندر گفت آخر یک سخن گوی

که هر دو آمدیم اینجا سخن جوی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۲) حکایت رندی که از دکانی چیزی می‬‌خواست

 

چو کردی زخم، از من نقد می‌جوی

وگر نه همچنین می‌باش و می‌گوی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۴) حکایت بشر حافی که نام حق تعالی بمشک بیالود

 

شبانگه نامِ حق را مردِ حق جوی

بمشک خود معطّر کرد وخوش بوی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۴) حکایت بشر حافی که نام حق تعالی بمشک بیالود

 

خدایا بس که این عطّارِ خوش گوی

بعطر نظم نامت کرد خوش بوی

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۹ - جواب دادن بلبل باز را و استغنا نمودن او

 

جوابش داد هشیار سخنگوی

مگو ما را از این معنی بر این روی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

فرو رفتند بسیاری بدین کوی

بسی دیگر رسیدند از دگر سوی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

یکی خوان و یکی خواه و یکی جوی

یکی بین و یکی دان ویکی گوی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم

 

بآخر هم چنان می‌شد علو جوی

ملایک صد هزاران طرقوا گوی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۷
sunny dark_mode