فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
ندانم چه نهیب آمد به رویت
چو سختی دید جان مهر جویت

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۸ - رسیدن رامین به مرو نزد ویس
شبت تاریک بد همرنگ مویت
کنون رخشنده شد همرنگ رویت

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۶ - پاسخ دادن رامین ویس را
نه آنم من که بر گردم ز کویت
و گر جانم بر آید پیش رویت

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۸ - پاسخ دادن رامین ویس را
مگر جانم شود رسته به بویت
چنان چون گشته تن خسته به کویت

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۹ - پاسخ دادن ویس رامین را
همان چشمم که دیدی رنگ رویت
و یا گوشم شنیدی گفت و گویت

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
همی تا دور ماندستم ز رویت
ز باریکی نمانم جز به مویت

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیتنامه خسرو به شیرین به افسوس
و گر شد قطرهای آب از سبویت
بسا دجله که سر دارد به جویت

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۸ - دیدن خسرو شیرین را و سخن گفتن با شیرین
همین باشد نثارافشان کویت
به رویت شادم ای شادی به رویت

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۰ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
نه رندی بودهام در عشق رویت
که طنبوری به دست آیم به کویت

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۶) حکایت یوسف و ابن یامین علیهما السلام
بدو گفتا که گر شد زرد رویت
پشولیده چرا شد مشک مویت

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۷) حکایت یوسف با زلیخا علیه السلام
وگر از جان فشاندن نیست بویت
ندارد هیچ سودی گفت و گویت

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
غلامش گفت ای من خاک کویت
چو میداری ز من پوشیده رویت

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۷) حکایت ابوعلی فارمدی
اگر این رنگ افتد بر رگویت
دو عالم عنبرین گردد ز بویت

عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۱ - المقاله الخامس عشر
هزاران غم فرو آمد برویت
که تا یک آب آمد در گلویت

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
اگر تو توبه نکنی زارزویت
بگویم تا ببرّد شاه مویت

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
چو دل پروانه شد در عکس رویت
جنون آوردم از زنجیر مویت

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
منم ناشسته روی از خاک کویت
تویی بیغم که صد شادی برویت

عطار » خسرونامه » بخش ۴۶ - آگاهی یافتن خسرو از پیدا شدن گل
چرا کژ گویی ای من خاک کویت
که کژ گفتن بریزد آب رویت

عطار » خسرونامه » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن قیصر از آمدن خسرو
ز که پرسم ندانم راه کویت
که در کوی اوفتادم زارزویت
