عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
خدا داند که خود اشیا چگونست
که در چشم تو باری باشکونست
عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۱ - المقاله الرابع عشر
گلاب و مشک عالم اشک و خونست
خوشی جستن ز اشک و خون جنونست
عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
همی پرسی که این چون و آن چگونست
چرا این راست دیگر پاشکونست
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
ترا مالت ز عمر و جان فزونست
ندانم کاین چه سود او جنونست
عطار » خسرونامه » بخش ۱۴ - آغاز داستان
عجب کاری که کار چرخ گردونست
که هر کس را ازو رنجی دگرگونست
عطار » خسرونامه » بخش ۱۴ - آغاز داستان
بدیشان گفت از دُرجی که گردونست
نصیب هر کسی درّی دگرگونست
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
لبم را خود صفت نتوان که چونست
که وصف او ازین عالم برونست
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
درین سودا چو دیوت رهنمونست
که این هم نیز نوعی از جنونست
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
خدا داند که تااین کار چونست
که این کار از حساب ما برونست
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
چو بر ماهی تو در تو چاه چونست
عجب تر آنکه چاهی سرنگونست
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
نمیدانم که این احوال چونست
مگر در زیر این، مکر و فسونست
عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز
کسی کو زیر چرخ سرنگونست
رجوع او میان خاک و خونست
عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز
تن مردم که مشتی خاک و خونست
میان آمد و شد سرنگونست
عطار » خسرونامه » بخش ۴۸ - نامه نوشتن قیصر بشاه سپاهان
خداوندی که دور از چند و چونست
دو عالم را بکلّی رهنمونست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
مرا در جوی بیتو آب خونست
ترا در جوی بی من آب چونست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو
چو دریای دلم پر موج خونست
که داند تا درین دریاش چونست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو
چو شبرو پر دلیش از حد برونست
ولیکن پر دلی او ز خونست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳ - در معراج حضرت خاتم صلی الله علیه و آله
زهی مهتر که قرب تو فزونست
ز جمله انبیا این رهنمونست