گنجور

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

که تا عقل و خرد را کار بندی

که تا از عقل یابی بهره‌مندی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی

 

چو بهتر گشت شاه از دردمندی

نهادش نام سر پاتک بهندی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۶) حکایت سلطان محمود و ایاز در حالت وفات

 

که پیش کس کمر هرگز نه بندی

که نپسندم من این گر تو پسندی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۷) حکایت آن مرد که پیش فضل ربیع آمد

 

مجوی ای خاک چون آتش بلندی

چو توخاکی مشو آتش بتندی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۶) حکایت مهستی دبیر با سلطان سنجر

 

بدل گفتا گر امشب من بتندی

درین خیمه روم با تیغِ هندی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۳) حکایت محمد غزالی با سلطان سنجر

 

بملکی چَند نازی چند خندی

که تا چشمی گشائی و ببندی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۹) حکایت محمود با درویش بر سر راه

 

بدو درویش گفت ار هوشمندی

گدا خود چون توئی بر من چه بندی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید

 

جگرگوشهٔ مرا در مستمندی

نترسیدی که بر روی او فکندی؟

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۳) حکایت عبدالله بن مسعود با کنیزک

 

چو من سرگشته پستم تو بلندی

بلندم کن چو پستم اوفکندی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

ببین تا تو ازین خشخاش چندی

سزد گر بر بروت خود بخندی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

نهٔ کوه و گر کوه بلندی

چو کاهی گردی از بس مستمندی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

چو از فتراک بگشادی کمندی

هژبران را بگردن برفگندی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

ببالا بود چون سرو بلندی

نبودش هیچ باقی جز سپندی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

ببین تا گفتهام زین نوع چندی

که بر سوزید هر روزی سپندی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

زهی خر طبعی آخر ازتو چندی

بآخر میچمی از گاوبندی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

میان صد هزاران دردمندی

گرفت این کار من از من بلندی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

دلا در عالمی دل می چه بندی

که تا صد ره نگریی زو نخندی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

همی پیچید هر یک چون کمندی

ولی کس را نکردندی گزندی

عطار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode