عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷ - در خطاب کردن با دل و دریافتن اسرار معانی فرماید
در اینجا دوزخ و عین بهشتست
همه در عین ذات تو سرشتست

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۱ - در خطاب کردن با دل در رموز معانی فرماید
در این چنبر نمودار بهشتست
که در او طینت آدم سرشتست

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۸ - سخن گفتن پسر با پدر در عین دریای طریقت و اعیان بهرنوع
کسی هرگز وجود خویش گشتست
چگویم چونکه این سرّی درشتست

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۵ - در جواب گفتن پسر پیر دانا را و اسرار گفتن فرماید
بسی سالست تا بسیار گشتست
که مردم زادگان بسیار کشتست

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۳ - در روی گردانیدن از شیطان و فرمان ناکردن او فرماید
همه طبعت حواس ناخوش تست
همه کِبرت بدوزخ آتش تست

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید
درون جان تو باغ بهشتست
که عین طینت تو حق سرشتست

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۵ - در خطاب کردن شیخ توبه و تمثیل و حقیقت کل فرماید
حقیقت آن جهان دید بهشتست
که اینجامسکن ابلیس زشتست

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۲ - در آگاهی دادن دل در عین منزل و او از آن عاشق بودن فرماید
ز جان بگذر که جان از تو گذشتست
حقیقت سیر اشیا در نوشتست

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید
ترا اینجا اگر رازت بهشتست
بنزد عاشقان دانم که زشتست

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۵ - غزل سرائی باربد از زبان خسرو
بهشت و بوستان بیدوست زشتست
به روی دوستان زندان بهشتست

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۲ - در تحقیق صراط
صراطت گرچه ره سوی بهشتست
ولی دوزخ به زیرش سخت زشتست

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲
مرا گویی که عشقت سر نبشتست
که خاکم را به مهر تو سرشتست
نروید در دلم جز بیخ مهرت
که تخم مهر رویت زود کشتست
چو روی او ندیدم هیچ چهری
[...]

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۴۳ - ماتمداری شمع برای پروانه و جان بجانان سپردن
زلال عشق کز کوثر گذشتست
زماتر دامنان آلوده گشتست

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - در بیان تعریف و توصیف نانوا
مرا جوش خریدارانش کشتست
به بالای خمیرش جنگ مشتست

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ
همه مرگ تو خوی ناخوشِ تست
همه خشمت به دوزخ آتش تست

ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - نامهٔ منظوم
بهشتش کیتوان خواندن که زشتست
که هرکویش یکی خرّم بهشتست
