عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۹ - در اظهار کردن قوّت و قدرت و استغناء کل فرماید
اناالحق آنکسی داند که از خود
رود بیرون نبیند نیک هم بد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۲ - در فنای خود و راه یافتن به مقام حق و موصوف شدن فرماید
اناالحق آنکه گفت ای دوست حق شد
که کلّی در نمود دوست حق بد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۶ - در صورت جان دادن و جانان دیدن فرماید
چو حل خواهی شد بشتاب در خود
نظر کن در شریعت نیک یا بد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۶ - در صورت جان دادن و جانان دیدن فرماید
زهی مانده اسیر اندر تن خود
ندانی این بیان از نیک و از بد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۶ - در صورت جان دادن و جانان دیدن فرماید
تو در دریائی و افتاده بیخود
درون کشتی صورت ز هر بد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۷ - در حکایت پدر و پسر و در کشتی نشستن و مقالات ایشان با یکدیگر فرماید
ز حسّ خویش برخوردار از خود
نمیدانست جز حق نیک یا بد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۰ - پسر در راز معنی و در نوع حقیقت کل گوید
من ار کشتی شکستم صورت خود
که نیکو گویم و دورم من از بد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۱ - پسر در اعیان حقیقت کل گوید
در آن دریا شدم بیخود ابا خود
نمیگنجد در آن دریا چرا بد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۲ - پسر در قطع علایق این جهان فانی گوید
ببینی آن زمان دیدار بیخود
نگنجد پیش تو هر نیک و هر بد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۲ - پسر در قطع علایق این جهان فانی گوید
تو در آبی و خوابت برده بیخود
شدی فارغ ز مکر و دیو و هم دد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۴ - در صفت پیر دانا و حکایت اسرار کردن کل با او فرماید
عنان عقل رفت و عشق آمد
مرا کل ازنهاد خویش بستد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۹ - در سلوک شریعت ورزیدن و از حقیقت متمتع شدن فرماید
ره حق عاشقان دیدند درخود
رها کردند بیشک نیک یا بد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۰ - در عیان پسر و اسرار منصور و اجازت از پدر خواستن فرماید
منم دریا و کشتی رانده بی حد
شده فارغ ز بود نیک یا بد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۰ - در عیان پسر و اسرار منصور و اجازت از پدر خواستن فرماید
نمایم این زمان دیدار بیخود
که فانیّم و گشته فارغ از بد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۴ - در افعال شیطان و سخن گفتن ومکر او فرماید
چو نیکم داد هرگز او کند بد
چنین میگفت آن بیچاره با خود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۵ - در یاد کردن آدم و ذرّیّۀ وی و بلا و مشقّت کشیدن از شیطان و شرف انسان فرماید
ز جان بگذر در اینجاگاه از خود
که دیدی اندر اینجانیک یا بد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۵ - در یاد کردن آدم و ذرّیّۀ وی و بلا و مشقّت کشیدن از شیطان و شرف انسان فرماید
شده در عین قربت لعنتی شد
اگرچه عین لعنش لعنتی بُد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید
چه سود از رفته دارم آنچه خواند
کند چیزی نیفزاید کآید
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۱ - در اثبات ذات و دل گوید
تو پنهان گرد و پنهان باش از خود
ببین خود را نه نیکی بین و نه بد