گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

که شاهان چون به شهر نو درآیند

تباهیها و زشتیها نمایند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

دلیران جهان او را ستایند

که روز جنگ با او برنیایند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد

 

به پیری هر کسی نیکی فزایند

کجا از خواب برنایی درآیند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

چو روی خویش مردم را نمایند

به روی و موی زیبا دل ربایند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى

 

همالانم چو مهر دل نمایند

مرا گه‌گه بپرسیدن درآیند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز

 

ز هر گونه سپنجی در وی آیند

و لیکن دیرگه در وی نپایند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

به سجده تاجداران پیشش آیند

دو رخ بر خاک ایوانش بسایند

فخرالدین اسعد گرگانی
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۱ - در حق حاسدان خویش

 

مرا نقصی نیابد، گر سفیهان

بنقض من فراوان ژاژ خایند

چو پیشانی شیر بیشه بینند

سگان کاهدان در بانگ آیند

وطواط
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲ - سخنی چند در عشق

 

بسی سنگ و بسی گوهر بجایند

نه آهن را نه که را می‌ربایند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

به دوش دیگران زنبیل سایند؟

به دندان کسان زنجیر خایند؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۲ - پاسخ خسرو شیرین را

 

خداوندان اگر تندی نمایند

به رحمت نیز هم لختی گرایند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۱ - تأسف بر مرگ شمس‌الدین محمد جهان پهلوان

 

گر آن دریا شد این درها بجایند

که بر ما بیش از آن درها گشایند

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۹) حکایت ماه و شوق او با آفتاب

 

بانگشتت بیکدیگر نمایند

بدیدارت نظرها برگشایند

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۸) حکایت ابراهیم ادهم با خضر علیه السلام

 

ترا هم نیز جان خواهان درآیند

وزین کهنه رباطت در ربایند

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۵ - آمدن هدهد در نصیحت بلبل باو که راه بسی باریکست

 

مرا از دور رمزی می‌نمایند

مرا پیوسته درها می‌گشایند

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه فی نعت رسول الله صلی الله علیه و سلم

 

ز نورت قدسیان پر بر گشایند

به انگشتت به یک دیگر نمایند

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش سیزدهم » بخش ۱ - المقاله الثالث عشر

 

همه گر پس رو و گر پیشوایند

درین حیرت برابر می‌نمایند

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل

 

بپیش سگ بسوزن دادن آیند

چو سوزن داده شد تیغ آزمایند

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode