گنجور

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید

 

که هشیار است اینجا تا بدانیم

کتاب وصل خود با اوبخوانیم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۵ - در نموداری شیخ کبیر با منصور

 

حقیقت بیش از آنی مانده آنیم

که از سر حقیقت ما عیانیم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۶ - سخن گفتن شیخ کبیر با منصور از نموداری قصاص

 

درین ره حق شدیم ازواصلانیم

از آن گفتیم تا جان برفشانیم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳ - در اثبات عین الیقین فرماید

 

چو در بیرون و در جانت عیانیم

همت ما در زبان جوهر نشانیم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

دو روزی کاندر این منزل نهانیم

ز دید ذاتِ بیچون در عیانیم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

بنقد امروز دستی برفشانیم

که نقد امروز در روی جهانیم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

بنقد امروز کامی زو ستانیم

ز وصلش دمبدم کامی برانیم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

چنان این سر بیان گفته خوانیم

که بیشک بت پرست عشقشانیم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

دگر اینجای مانده تا بخوانیم

حقیتق هیچ ماندست تا بدانیم

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵

 

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم

که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم

چو مؤمن آینه مؤمن یقین شد

چرا با آینه ما روگرانیم

کریمان جان فدای دوست کردند

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۶

 

میان ما درآ ما عاشقانیم

که تا در باغ عشقت درکشانیم

مقیم خانه ما شو چو سایه

که ما خورشید را همسایگانیم

چو جان اندر جهان گر ناپدیدیم

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۷

 

چرا شاید چو ما شه زادگانیم

که جز صورت ز یک دیگر ندانیم

چو مرغ خانه تا کی دانه چینیم

چه شد دریا چو ما مرغابیانیم

برو ای مرغ خانه تو چه دانی

[...]

مولانا
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - آگاهی خسرو از عشق فرهاد

 

جواب نامه را چون باز خوانیم

مزاجش هر چه باشد بازدانیم

امیرخسرو دهلوی
 

حافظ » مثنوی (الا ای آهوی وحشی)

 

بیا تا حال یکدیگر بِدانیم

مُراد هم بجوییم ار توانیم

حافظ
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳ - در راز و نیاز با خداوند

 

ز ما ناید به جز بد نیک دانیم

تو ما را نیک کن تا نیک مانیم

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۹ - گفتار در بیرون آمدن شیرین از مشکوی خسرو

 

نه آخر خود خس این آستانیم

چرا بر خاطرت زینسان گرانیم

وحشی بافقی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode