عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
چو او را گندمی بی صد بلا نیست
ترا هم لقمهٔ بی غم روانیست

عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۱ - المقاله الثامنه عشر
چه کارست این که در دنیاء فانیست
جهانی کار کار آن جهانیست

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
مرادر کار او برگ ریا نیست
نمازم بر چنین شاعر روا نیست

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
عدد گر غیر خودبینی روانیست
ولی چون عین خود بینی خطا نیست

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
قبای فهم این بر قد ما نیست
کسی را زهرهٔ چون و چرا نیست

عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
چو او را نیم جو هفت آسیا نیست
کند دست آس چون این کار مانیست

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
تو در شادی و من در غم، روانیست
اگر این خود رواست آخر وفانیست

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
جهانا در تو بویی از وفا نیست
که یک زخمت ز استادی خطا نیست

عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه
ولی چون چرخ را با کس وفا نیست
بآخر غدر کرد این را دوانیست

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
دمی کز عشق آمد زندگانیست
در آن دم جملگی راز نهانیست

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۷ - قالَ النَّبیُّ صلّی الله علیه و آله موتوا قَبْلَ اَنْ تَموتوا
از آن از مرگ بیشک زندگانیست
که این غمها به آخر شادمانیست

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید
طریق عشق جانان بی بلا نیست
زمانی بی بلا بودن روا نیست

عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
هر آنکو دین ندارد مرد ما نیست
میان عاشقان و با صفا نیست

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۱ - در اثبات ذات و دل گوید
بدان اینجا بقای جاودانیست
نمود عشق بی نام و نشانیست

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۰ - در خطاب کردن با روح القدس و فضایل آن گفتن و عجز و مسکینی آوردن و تسلیم شدن در همه احوال فرماید
یقین در کشتن اینجا زندگانیست
بر عشاق این راز نهانیست

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۶ - در شرح دادن خورشید وحدت در حجاب صورت فرماید
در این دوزخ بلای جاودانیست
که مردن بهتر از این زندگانیست

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید
همه کورندو اینجا رهنما نیست
همه بیگانه گویا آشنا نیست
