عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۰ - پسر در راز معنی و در نوع حقیقت کل گوید
تو در دریای ذات من فتادی
دریغا ای پدر دادی ندادی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۲ - در صفت جان و اثبات توحید کل فرماید
تو اصل کلّی و اینجا فتادی
ز چار ارکان و پنج حس در نهادی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۶ - در خطاب کردن با دل در اعیان کل و گذرکردن از تقلید فرماید
جمال یار میبینم بشادی
مرا این عین جاویدان تو دادی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۰ - بر پرگرفتن جبرئیل(ع)آدم علیه السّلام را و تقریر کردن جنّات عدن
چو آدم سوی عدن آمد ز شادی
بدو جبریل گفتش یا عبادی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
نمیدانی که چون اینجا فتادی
که اندر صورت فانی نهادی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
در اسرار شریعت جان ندادی
قدم زینجایگه بیرون نهادی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۹ - در مکر کردن شیطان آدم را در خوردن گندم و ناپدید شدن شیطان و گندم خوردن حضرت آدم علیه السّلام و الصلاة فرماید
نکردی پیش بینی جان بدادی
بهر زه در بلای دل فتادی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید
در این دنیا نه غم دارم نه شادی
که دیدم جملگی مانند بادی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
تو خودجانی و بی قلب اوفتادی
که اینجاگاه تو همراه بادی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
توئی نور و در این ظلمت فتادی
ولیکن عاقبت سر برگشادی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
از آن نامحرمی همچون جمادی
که اینجاگه نداری هیچ دادی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
براه شرع احمد داد دادی
از آن بر فرق تاجی بر نهادی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۴ - در حکایت پاکبازی و طلب کردن حقیقت ذات و آوازدادن هاتف آن طالب را فرماید
بسی داغم که اندر دل نهادی
کنون غم رفت و آمد وقت شادی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۲ - در ترک صفت صورت و یکتا بودن فرماید
در این دیر فنا بیرون فتادی
گره از کار بیشک برگشادی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۰ - در عین ذات وصفات وقدرت و قوّت اسرار الهی فرماید
انالحق با تو میگویم بشادی
که این توفیقم آخر می تو دادی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید
ز دنیا هیچ دل را نیست شادی
عجب در غرق این دریا فتادی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
تو ای جان جهان چون درد دادی
مرا بر جان و دل دردی نهادی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
در اینجا بین و اینجا رو بشادی
که چون بینی تو اینجا داد دادی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
قدم چون در ره جانان نهادی
حقیقت درد آندم برگشادی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
بهرگامی که اینجاگه نهادی
دری دیگر ز معنی برگشادی