بگوئید ای رفیقان ساربان را

که امشب باز دارد کاروان را

چو گل بیرون شد از بستان چه حاصل

ز غلغل بلبل فریاد خوان را

اگر زین پیش جان می پروریدم

[...]

ترا با ما اگر صلحست جنگست

نمی دانم دگر بار این چه ینگست

به نقلی زان دهان کامم برآور

نه آخر پسته در بازار تنگست

چرا این قامت همچون کمانم

[...]

نشان بی نشانان بی نشانیست

زبان بی زبانان بی زبانیست

دوای دردمندان دردمندیست

سزای مهربانان مهربانیست

ورای پاسبانی پادشاهیست

[...]

مسیح روح را مریم حجابست

بهشت وصل را آدم حجابست

دلا در عاشقی محروم چه جوئی

که پیش عاشقان محرم حجابست

برو خود همدم خود باش اگرچه

[...]

رخت خورشید را یات جمالست

خطت تفسیر آیات کمالست

هلال ارزانک هر مه بدر گردد

چرا پیوسته ابرویت هلالست

خیالت بسکه می آید بچشمم

[...]

حدیث جان بجز جانان نداند

که جز جانان کسی در جان نداند

مرا با درد خود بگذار و بگذر

که کس درد مرا درمان نداند

روا باشد که دور از حضرت شاه

[...]

دلم بی وصل جانان جان نخواهد

که عاشق جان بی جانان نخواهد

دل دیوانگان عاقل نگردد

سر شوریدگان سامان نخواهد

روان جز لعل جان افزا نجوید

[...]

همه گنج جهان ماری نیرزد

گل بستان او خاری نیرزد

ببازاری که نقد جان روانست

رخی چون زر بدیناری نیرزد

اگر صوفی می صافی ننوشد

[...]

زهی زلفت گرهگیری پر از بند

لب لعلت نمک دانی پر از قند

نقاب ششتری از ماه بگشای

طناب چنبری بر مشتری بند

سرم بر کف ز دستان تو تا کی

[...]

زهی تاری زلفت مشک تاتار

گل روی تو برده آب گلنار

از آن پوشم رخ از زلفت که گویند

نمی باید نمودن زر بطرّار

بود بی لعل همچون ناردانت

[...]

خوشا با دوستان در بوستان گل

که خوش باشد بروی دوستان گل

شکوفه موبدست و ابر دایه

صبا رامین و ویس دلستان گل

سمن را شد نفس باد و روان آب

[...]

اشارت کرده بودی تا بیایم

بگو چون بی سر و بی پا بیایم

من شوریده دل را از ضعیفی

ندانی باز اگر فردا بیابم

گرم رانی بگو تا بازگردم

[...]

برآمد بانگ مرغ و نوبت بام

کنون وقت میست و نوبت جام

چو کار پختگان بی باده خامست

بدست پختگان ده باده خام

بهر ایامی این عشرت دهد دست

[...]

خوشا چشمی که بیند روی ترکان

خنک بادی که آرد بوی ترکان

می نوشین و نوشانوش مستان

در اردو و هیاهوی ترکان

دل شیرافکنان افتاده در دام

[...]

نه درد عشق می یارم نهفتن

نه ترک عشق می یارم گرفتن

نگردد مهر دل در سینه پنهان

بگل خورشید چون شاید نهفتن

غربیست از کسانی کاشنایند

[...]

چو دستان برکشد مرغ صراحی

برآید نوحهٔ مرغ از نواحی

قدح در ده که چشم مست خوبان

قد اتّضحت لنا ای اتّضاح

الا والله لا اسلو هواهم

[...]

ببار ای لعبت ساقی شرابی

بساز ای مطرب مجلس ربابی

چو دور عشرت و جامست بشتاب

که هر دم میکند دوران شتابی

دل پر خون من چندان نماندست

[...]