نه درد عشق می یارم نهفتن
نه ترک عشق می یارم گرفتن
نگردد مهر دل در سینه پنهان
بگل خورشید چون شاید نهفتن
غربیست از کسانی کاشنایند
حدیث خویش با بیگانه گفتن
اگر فرّاش دیری فرض عینست
بمژگانت در میخانه رفتن
بگو با نرگس میگون که پیوست
نشاید مست در محراب خفتن
بود کارم بیاد دُرج لعلت
بالماس زبان دُردانه سفتن
مقیمان در میخانه خواجو
چه حاجتشان بکوی کعبه رفتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات خود درباره عشق و معشوق میپردازد. او از درد و رنج عشق صحبت میکند و به این نکته اشاره میکند که هیچگاه نمیتواند عشق را در دل خود پنهان کند، زیرا مانند خورشید نمیتواند مستور باشد. شاعر همچنین به انتقاد از افرادی میپردازد که در دل درد عشق را چنان بیان میکنند که گویی با بیگانهای سخن میگویند و میافزاید که نمیتوان در میخانه و در حالی که مست هستی به عبادت و نوکری خدا مشغول بود. در نهایت، او به زندگی در میخانه و دوری از مکانهای مقدس اشاره میکند و این نکته را مطرح میکند که شاید دیگر نیازی به رفتن به کعبه نداشته باشند.
هوش مصنوعی: من نه میتوانم درد عشق را پنهان کنم و نه میتوانم عشق را ترک کنم.
هوش مصنوعی: دل نمیتواند محبت و عشق را در خود پنهان کند، مانند اینکه گل خورشید را در دل خود نگه ندارد.
هوش مصنوعی: کسانی که در غرب زندگی میکنند، از جمله افرادی هستند که قصهها و داستانهای خود را با دیگران به اشتراک میگذارند، حتی اگر آن افراد برایشان ناآشنا باشند.
هوش مصنوعی: اگر در نظر بگیریم که در میخانه، به خاطر اشک چشمهایت میتوان حالتی خاص و عمیق پیدا کرد، پس چه خوب است که برای فرار از مشکلات، مدتی را در آنجا سپری کنی.
هوش مصنوعی: به نرگس زیبای میگون بگو که نمیتوان همیشه در مستی و بیتوجهی در مکان مقدس خوابید.
هوش مصنوعی: من زندگیم در یاد تو به مانند درخشانترین جواهرات است و زبانم به سختی بر عشق تو تسلط یافته است.
هوش مصنوعی: ساکنان میخانه خواجو نیازی به رفتن به کعبه ندارند، زیرا جایگاه و حال آنها در میخانه همانند سفر به کعبه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی بایدش درد دل نهفتن
نیارد راز خود با کس بگفتن
جهان او داند از خصمان گرفتن
دل افروز آمدن پیروز رفتن
از او نارد دل خصمان شگفتن
وزو گیرد گل دولت شکفتن
دل دشمن بتیر درد سفتن
[...]
کجا آن عیش و آن شبها نخفتن؟
همه شب تا سحر افسانه گفتن
سخن نونو چو گل یابد شکفتن
نه چون بلبل حکایت بازگفتن
بدو گفتم طریقت چیست گفتن
بگفتا رو به سوی دوست رفتن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.