چو دستان برکشد مرغ صراحی
برآید نوحهٔ مرغ از نواحی
قدح در ده که چشم مست خوبان
قد اتّضحت لنا ای اتّضاح
الا والله لا اسلو هواهم
و لا اصبوا الی قول اللّواح
ملامت میکنندم پارسایان
الام الام فی حبّ الملاح
کجا قول خردمندان کنم گوش
که سکران نشنود گفتار صاحی
عدولی عن محبتم فسادی
و موتی فی مضاربهم صلاحی
دلم جان از گذار دیده در باخت
ولیس علیه فیه من جناح
زهی از عنبر سارا کشیده
رقم بر گرد کافور رباحی
مغلغلةٌ الی مغناک منّی
هنا من مُبلغ شروی الرّیاح
چه مشک آمیزی ای جام صبوحی
چه عنبر بیزی ای باد صباحی
تَهبّ نسائم و الورقُ ناحت
و شوّقنی الصّبوح الی الصّباح
بده ساقی که گل برقع برافکند
و فاح الرّوض و ابتسم الاقاحی
ز میخواران کسی را همچو خواجو
ندیدم تشنه بر خون صراحی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اذا ما الطیر غنت فیالصباح
اجب داعی معاطاة الملاح
هوا پر خندهٔ شیرین صبح است
بیار آن گریهٔ تلخ صراحی
ارق فضلاتها فالارض عطلی
[...]
ز اشک و گریهٔ تلخ صراحی
شکرخنده زده مشتی مباحی
هزاران زاهد زهد صلاحی
ز تو خونش مباح و او مباحی
چو دستان برکشد مرغ صراحی
برآید نوحهٔ مرغ از نواحی
دمیده مرغزارش بر جوانب
شکفته لاله زارش در نواحی
ز شبنم لاله را خوی در بناگوش
ز باران غنچه را می در صراحی
غزیر الدمع من عین السواقی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.