گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۸ - گشتن گرشاسب با مهراج گرد هند

 

چو دم زد فتد روشنی در هوا

بدان روشنایی کند شب چرا

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰۲ - دیدن گرشاسب بر همن رومی را و پرسیدن ازو

 

ندارد ز بن دادگر پادشا

کسی بی گنه را به زندان روا

اسدی توسی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳

 

مرا بی وفا خواند آن بی وفا

که هرگز نگوید سخن بی جفا

ز من چون رسد بی وفائی بدوست

که دشمن نبیند ز من جز وفا

ندانم صواب از خطا زین قبل

[...]

قطران تبریزی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵ - در ستایش پیغمبر (ص) و یارانش

 

چو خواهی که یابی ز هر بد رها

سر اندر نیاری به دام بلا

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳ - اندر شکار رفتن فرامرز با بانو گشسب

 

چنین داد پاسخ که توران سپاه

گزینند هم اندرین شاه را

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸ - زنهار خواستن سه پلوان از بانو گشسب

 

بگویید کین پهلوان شما

یکی بود من کردم آن را دوتا

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۴ - دیدن فرامرز،دختر شاه کهیلا

 

ببود آن شب اندر بر دلربا

چو خورشید تابان برآمد ز جا

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۵ - کشتن فرامرز،اژدها را

 

چو تنگ اندر آمد سوی اژدها

سیه مار تند اندر آمد ز جای

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۵ - کشتن فرامرز،اژدها را

 

بیامد پس پشت نر اژدها

نهاد از بر چرخ دام بلا

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۸ - نصیحت کردن ایرانیان،فرامرز را

 

چه شیر و چه گرگ و چه نر اژدها

کز ایشان زمین و زمان در بلا

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۸ - نصیحت کردن ایرانیان،فرامرز را

 

نرفتست و هرگز نیارد روا

همیدون شدن در دم اژدها

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
 
۱
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۴۳
sunny dark_mode