اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان
خنک آن که جانش از گنه هست پاک
بماند بهشی چو خیزد ز خاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان
فلک و آتش و اختر تابناک
همه در هوااند استاده پاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۴ - نکوهش مذهب دهریان
چو خانه کهن گشت و ریزنده پاک
همیدون دگر باره شد تیره خاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۵ - در مذهب فلاسفه گوید
خورد رستنی از زمین آب و خاک
کند همچو خود هر چه را خورد پاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۷ - پرسش های دیگر و پاسخ برهمن
کنون خواهم از تو که با رای پاک
چو رخ برنهی در نیایش به خاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۰ - جنگ گرشاسب با اژدها و شگفتی ماهی وال
بیامد کس ِ شاه برداشت پاک
برون کرد دندانش و زد مغز چاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۲ - شگفتی جزیره ای که مردم سربینی بریده داشت
پراکنده سیماب در هر مغاک
چه در بوته بگداخته سیم پاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۳ - شگفتی جزیره درخت واق واق
خورند این بر و برگ پاشیده پاک
نمانند بر جای جز سنگ و خاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۴ - شگفتی جزیره قالون و جنگ گرشاسب با سگسار
شب از رشک زد قیرگون جامه چاک
ز بر عقد پیرایه بگسست پاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۵ - دیدن گرشاسب دخمه سیامک را
پدید آمد ایوانی از جزع پاک
چو چرخ شب از گوهر تابناک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۵ - دیدن گرشاسب دخمه سیامک را
من آن دادمت کآید از جان پاک
تو آنم دهی کآید از سنگ و خاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران
ز سوز برادرش دل گشته چاک
سیه جامه بر تنش پر خون و خاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۵ - نامه ی اثرط به گرشاسب
به گردون همی برفشاندند خاک
به نعره دل سنگ کردند چاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۹ - نشستن گرشاسب بر تخت کابل
که سوگند بودش به یزدان پاک
که آنجا به خونشان کند گِل ز خاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۴ - رزم گرشاسب با منهراس
ازین زشت پتیاره چندین چه باک
همین دم ز کوهش کشم در مغاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۵ - رسیدن گرشاسب به جزیره قاقره
به غارت همه شهر کردند پاک
به شمشیر کردند خلقاش هلاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۷ - جنگ در شب ماهتاب
شبی بد ز مهتاب چون روز پاک
ز صد میل پیدا بلند از مغاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۷ - جنگ در شب ماهتاب
همه دل خدنگ و همه مغز خاک
همه کام خون و همه جامه پاک
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۸ - نامه گرشاسب به شاه قیروان
سپه نیز ترسنده گشتند پاک
ز خون همچو شنگرف شد روی خاک