سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۱ - رفتن فرامرز به شهر فرغان و کشتن فرغان خود را به دست خود و آمدن فرامرز به شهر فرغان به مهمانی بزرگان آن شهر
که هنگام رفتار پران عقاب
نرفت از پی اسبشان در شتاب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۲ - رسیدن فرامرز به کلان کوه و جنگ با دیوان
ز گرد سپه تیره گشت آفتاب
ز خنجر جهان بود دریای آب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۳ - دیدن فرامرز،پدر خود را به خواب
فرامرز دردم برآمد ز خواب
شگفتی فرومانده از گفت باب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۶ - عاشق شدن فرامرز بر دختر شاه پریان
کشیدی ز تندی سر اندر سحاب
ندیده سرش طیر پران عقاب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۸ - آوردن سیه دیو،گنج را به نزد فرامرز
رخ لاله گون از عرق پر گلاب
چو بر برگ نسرین چکیده شراب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۸ - آوردن سیه دیو،گنج را به نزد فرامرز
یکی معجز از زر و یاقوت ناب
بگسترد بر روی خاک آفتاب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۶ - خوان سوم کشتن فرامرز،غول را
نیابی بدین راه یک قطره آب
از او بهره و هر یک بهری سراب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۷ - خوان چهارم و پنجم و ششم در رفتن فرامرز از سرما و گرما و کشتن کرگدن و رسیدن به خوان هفتم
تن بارگی گشته از خوی پرآب
بر آن دشت بی آب دل پرشتاب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۹ - پذیره شدن فرطورتوش،فرامرز را
ز عکس رخ ساقیان در شراب
همه کاخ بد پر مه و آفتاب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۲ - دستوری طلبیدن فرامرز از فرطورتوش به جهت رفتن
به من بر شبی نگذرد بی شتاب
که من باب خود را نبینم به خواب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۳ - طلب کردن کیخسرو،فرامرز را
چو نامه بخوانی هم اندر شتاب
اگر تشنه باشی مکن رای آب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن
که در کابل و زابل ای جان باب
نجویی تو آرامش و خورد وخواب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن
گرانمایه دستان درآمد زخواب
زشادی،روانش گرفته شتاب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۹ - پاسخ نامه زال از نزد فرامرز
بدان ای جهاندیده فرخنده باب
که گر بخت را سر نیابد به خواب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ
خدنگش بدوزد دل آفتاب
کمندش درآرد زگردون عقاب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۷ - رفتن دختران رستم با پسران زواره در شب به راه هند وراه دادن سیه مرد،ایشان را
چراغی که برخیزد از روی آب
برآید به سوزنده پر عقاب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۸ - گرفتار شدن فرامرز به دست غلامان بهمن
زبهر خورش گشت پران عقاب
بدان سان که پوشیده شد آفتاب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۱ - سبب نظم کتاب
زبعد ثنا،داستان کتاب
بیان می کنم من ابر هر حساب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۱ - سبب نظم کتاب
به ایران طلب کردم ایضا کتاب
ابر هر کتابی بدیدم حساب
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۱ - سبب نظم کتاب
سخن گوی این نظم بحر کتاب
اگر خواستی نا او هم بیاب