گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۴ - تاریخ مرگ حاجی محمد حسین

 

چو رو کرد «حاجی محمد حسین »

بجنت از این عالم بی بقا

خروشان و جوشان ز دنبال او

روان گشت خون دل از دیده ها

دراین گلشن از تندباد اجل

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۶ - تاریخ افزایش منصب صدر اعظم شاه عباس ثانی

 

ز خدمت شناسی شنهنشاه عادل

که برکوه باشد از او پشت مذهب

ز بس کوفت عدلش سر ظالمان را

بدزدد بخود دم، چو زنبور عقرب

بعهدش برآید اگر ناله از نی

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۱۳ - در تاریخ ایالت یافتن خانی

 

دگر شان دولت بلندی گرفت

ز خانی که ایام جویای اوست

فلک احتشامی که انوار عدل

چو خورشید تابان ز سیمای اوست

فروزنده نجمی، ز برج کمال

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۲۱ - در تولد کودکی سرود

 

نکو نام جانی، ولادت چو یافت

فلک گفت: لطف حقش یار باد

ز پیوند اقبال و دولت مدام

نهال جوانیش پر بار باد

ز فیض هوای عنایات حق

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۳۴ - در سوگ و تاریخ مرگ میرباقر

 

چراغ دلم «میرباقر» که داشت

ز سیماش نور سیادت ظهور

به عشرت‌سرای بقا بار بست

از این محنت‌آباد دار غرور

شد از رفتن او، ز جان‌ها قرار

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۳۷ - تاریخ ساختن خرگاه شاهی

 

بفرمان «عباس ثانی » شهی

که باشد درش، قبله گاه سپهر

ز لشکر کشان در رکابش، یکی

شهنشاه انجم سپاه سپهر

ز توفیق حق خیمه یی شد تمام

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۴۹ - تاریخ بنای مهتابی نواب خان

 

مه برج اقبال، «نواب خان »

که بادا الهی جهانش بکام

ز آوازه عدل و احسان او

بود گوش این نه صدف، پرمدام

بمیدان هستی، ز لطف حقش

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۵۲ - در تهنیت و تاریخ بنائی سرود

 

خوش این دلگشا منزل پرصفا

که عیش کهن گشت در وی جوان

از آن طاق آن را خمیده است قد

که روبد غبار از دل ساکنان

گر این نیست، هر طاق او صیقلی است

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سپاس یزدان

 

سزاوار شکر آفریننده ییست

که هر قطره از وی دل زنده ییست

زبان در دهن غنچه فکر اوست

سخن در نفس سبحه ذکر اوست

ز سرچشمه حکمتش خورده آب

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - مناجات

 

الهی به یکتایی وحدتت

بزخاری قلزم رحمتت

به پیدایی ذات پنهان تو

به گیرایی ذیل احسان تو

به عشقت، کز آن درد جان پرور است

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳

 

فرازنده دست و تیغ زبان

چنین کرده تسخیر ملک بیان

که شاه ملک خیل انجم سپاه

جهانبخش دریا دل دین پناه

ندانم چه در مدح آن شه سزاست

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴

 

چنین تا رسید از خراسان خبر

به درگاه آن عادل دادگر

که شیبانی اوزبک کفر کیش

برون می نهد پای از حد خویش

در آن ملک از غارت آن بلا

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵

 

چو آماده شد لشکر کینه خواه

به سوی خراسان روان گشت شاه

به پیشش همه فتح و اقبال بود

دعای ضعیفان دنبال بود

روان گشت چو آن سپه فوج فوج

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶

 

چه درگاه؟ درگاه شاه گزین!

امام هدی، قبله هشتمین!

چه درگاه؟ درگاه شمع هدی!

شه دین علی بن موسی الرضا

امامی که از یاد قدرش زمین

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷

 

ز بهر طواف حریمی چنین

قدم ساخت از سر شهنشاه دین

چو خود را در آن آستان جای داد

امیدش لب از بهر رخصت گشاد

طلب کرد خاک که درش سوی خویش

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸

 

وزآن سو چو شیبانی بدگهر

شنید این خبرهای وحشت اثر

زاندیشه لرزید بر خود چنان

که ویران شدش خانه عمر از آن

چنان بدلش زد قفا آن خبر

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

چنین گفت شاه فلک اقتدار

بگردان دانا دل هوشیار

که از بیم شمشیر آیینه گون

از این قلعه شیبک نیاید برون

به تسخیر این قلعه پرداختن

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰

 

کشیدند گردون تکی با شکوه

چو خورشید یکسان برش دشت و کوه

شدی با سمند دعا همعنان

جهاندیش اگر بر تل آسمان

بر تندیش هفت چرخ دوتا

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

چو دید آن چنان شیبک بدگهر

برون شد شراب غرورش ز سر

سوی کینه خواهی چو راهی ندید

بجز پشت دادن پناهی ندید

گریزان از آن ورطه ناچار شد

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲

 

چه عبرت از این خوبتر ای گزین

که شد تاجداری چنان این چنین؟!

چه عبرت از این خوبتر ای فلان

که شد شه نشانی چنین بی نشان؟!

سرآنچنان سرکشی تیز چنگ

[...]

واعظ قزوینی
 
 
۱
۲