گنجور

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۸ - حکایت

 

دیده عمری به روی تو خوش زیست

این چنین زلف تو مشوش چیست

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۲۲ - سؤال دیگر از جانب پسر و جواب عارف

 

چون ز من دور می توانی زیست

نزد من هر دم آمدن پی چیست

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۳۰ - اشارت به ارباب مشاهده که تجلی ذات است

 

هیچ دانی که این چه جلوه گریست

آینه چیست و اندر آینه کیست

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۶ - قصه آن جوان معشوق و پیر عاشق

 

پیر مسکین چو آن طرف نگریست

تا ببیند که در برابر کیست

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۳۲ - حکایت پسر یحیی برمکی و صفت بخل وی

 

بعد ازان سوی جامه اش نگریست

گفت در جامه چاکت این همه چیست

جامی
 

هلالی جغتایی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۲

 

تا کی اندوه روزگار خوریم؟

فکر نابود و بود چندین چیست؟

گر نباشد ز غصه نتوان مرد

ور بود شاد نیز نتوان زیست

تا که در دست کیست روزی ما؟

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۰ - آغاز قصهٔ شاه و درویش

 

دست بر سر نهاد و زار گریست

که درین عاشقی نخواهم زیست

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۰ - حیله کردن رقیب و خبردار نمودن شاه گدا را

 

گفت دانستم این شکاری کیست

معنی این خدنگ‌کاری چیست

هلالی جغتایی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » مقدمهٔ دیوان فارسی

 

زر نیست‌، سیم نیست‌، گهر نیست‌، لعل نیست‌،

خاک‌ است‌ شعر بنده‌، ولی خاک کربلاست!‌

فضولی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش

 

اواگر هر زمان پی درویست

پیش من خرمن جهان به جوییست

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش

 

گریه بر حال آن گوزن اولی‌ست

که به شیران شرزه‌اش دعوی‌ست

وحشی بافقی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » معراجیه

 

کاین سفیدی مو ز پیری نیست

که هنوزم ز عمر باشد بیست

فیاض لاهیجی
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
sunny dark_mode