گنجور

 
جامی

هر که را زیر خاک شد منزل

دو فرشته به صورتی هایل

پیشش آیند ز ایزد متعال

امتحان را ازو کنند سؤال

که خدای تو و نبی تو کیست

زان همه دین که بود دین تو چیست

گر بگوید جوابشان به صواب

برهد از غم عذاب و عقاب

فسحت قبر او بیفزایند

روزنی در بهشت بگشایند

گردد او را عیان چه صبح و چه شام

که کجا دارد از بهشت مقام

ور نگوید جوابشان در خور

آهنین گرزی آیدش بر سر

ناله او به وقت گرز خوری

بشنود غیر آدمی و پری

آدمی و پری اگر شنوند

همه از خواب و خور نفور شوند

تنگی گورش آنچنان فشرد

که دو پهلوی او ز هم گذرد

بگشایند روزنی ز سقر

که در آن بنگرد به شام و سحر

جای خود را ببیند از دوزخ

آوخ از حالتی چنین آوخ