بخش ۹ - حکایت پیر دهقان و خم پر خوشه گندم یافتن وی و تفحص نمودن پادشاه که آن در کدام تاریخ بوده است
در زمان گذشته دهقانی
گاو می راند گرد ویرانی
ناگهان آلت زراعت او
بر زمین شد فرو در آن تک و پو
آشکارا شد از زمین یک خم
پر درونش ز خوشه گندم
خوشه هایی چو دانه های گهر
زرگرانش غلاف کرده ز زر
دانه های بزرگ و رخشنده
دیده را فیض نور بخشنده
حالی آن را به پیش شاه رساند
شاه آن را بدید و حیران ماند
گفت کز سالدیده دهقانان
قصه های نو و کهن دانان
باز پرسید کین که افزوده ست
حیرت ما کجا و کی بوده ست
کهنه پیری که بر حدود دویست
دور گردون نیافتش سر ایست
گفت بود این به دور آن سلطان
که دو صاحب خرد در آن دوران
یکی از دیگری رزی بخرید
آمد از رز خمی بزرگ پدید
خمی از زر و گوهر آکنده
شد خرنده بر فروشنده
که بیا خم خویش گرد آور
بهره برگیر ازان زر و گوهر
گفت رو رو که آن خریده توست
بهره از وی جز از تو نیست درست
هر دو زان گفت و گو بیازردند
داوری پیش پادشا بردند
پادشا داشت پیش ازان خبری
کان دو دارند دختر و پسری
داد پیوند هر دو را با هم
کردشان زان زر و گهر خرم
هر دو خصم آمدند با هم راست
وز میان جنگ و داوری برخاست
پیر گفتا که آن نه از ما بود
اثر عدل شاه والا بود
خاک از عدل او چو زر می شد
کشت ما خوشه گهر می شد
ظلم شاهان ز حد گذشت امروز
هست بر ما هزار شکر هنوز
که نه در خوشه بلکه در خرمن
گندم ما نمی شود ارزن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، داستانی از یک دهقان روایت میشود که گاوش را در مزرعه میرانده و ناگهان آلت زراعتش به زمین میافتد و از زیر آن خوشههای گندم طلایی و درخشان نمایان میشود. دهقان این خوشهها را به شاه نشان میدهد و شاه از دیدن آنها حیرتزده میشود. داستان به دوران قدیم و خرید و فروش گندم و طلا برمیگردد که دو مرد به دلیل بروز اختلاف، نزد پادشاه میروند. در نهایت، پادشاه با برقراری عدالت باعث رفاه دو طرف میشود و نتیجه این کار برکات زیادی برای دهقان به همراه دارد. شعر به نوعی به اهمیت عدالت و اثرات مثبت آن بر زندگی مردم اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در گذشته، دهقانی با گاو خود در دورانی که چیزهای خراب و ویران شدهای در اطرافش وجود داشت، کار میکرد.
هوش مصنوعی: ناگهان ابزار زراعت او به زمین افتاد و ناگهان به حالتی غیرطبیعی درآمد.
هوش مصنوعی: از زمین نمایان شد ظرفی پر از دانههای گندم که نشاندهندهی فراوانی و نعمت است.
هوش مصنوعی: خوشههایی مانند دانههای طلا که زرگران آنها را در پوششی از طلا پنهان کردهاند.
هوش مصنوعی: دانههای بزرگ و درخشان، نشانهی نعمت و راهنمایی از سوی نور الهی هستند.
هوش مصنوعی: وضعیت خاصی را به شاه گزارش کردند، شاه آن را مشاهده کرد و متعجب شد.
هوش مصنوعی: دهقانان قصههای جدید و قدیمی را روایت کردند.
هوش مصنوعی: سوال کرد که این حیرتی که بر ما افزوده شده، کجا و در چه زمانی به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: پیرمردی که بیش از دو قرن عمر کرده، هنوز نتواسته است به جایی ثابت و استوار برسد.
هوش مصنوعی: این گفته در مورد این است که در زمان پادشاهی آن سلطان، دو فرد با عقل و خرد برجسته وجود داشتند.
هوش مصنوعی: یک نفر از دیگری یک گل رز خرید و به این ترتیب، از آن گل، یک خمی بزرگ شکل گرفت.
هوش مصنوعی: شخصی که از ثروت و جواهرات بسیار برخوردار است، به محض این که چیزی را به فروش میگذارد، خود را به قدری غنی و ارزشمند نشان میدهد که دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: بیا و از خویشتن لذت ببر و از زیباییها و نعمتهای زندگی بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: گفت برو که آن که تو خریدهای، نفعی از او جز از تو نیست و این کاملاً واضح است.
هوش مصنوعی: آن دو با صحبتها و بحثهایشان، قاضی و داور را آزردند و سرانجام موضوع را به پادشاه ارائه کردند.
هوش مصنوعی: پادشاه پیش از این خبری داشت که دو نفر، یکی دختر و دیگری پسر، در موردی با هم در ارتباط هستند.
هوش مصنوعی: خداوند رابطهای سالم و مثبت بین آن دو برقرار کرد و به ایشان از طلا و جواهر نعمت داد.
هوش مصنوعی: دو طرف درگیری به صورت همزمان وارد میدان شدند و از وسط جنگ و قضاوت برخواستند.
هوش مصنوعی: پیر فرمود که آن چیز که مشاهده میشود، مربوط به ما نیست و نشانهای از عدل و انصاف پادشاه بزرگ است.
هوش مصنوعی: به خاطر عدالت او، خاک به طلا تبدیل میشود و کشت ما به جواهر میرسد.
هوش مصنوعی: امروز ظلم و ستم شاهان به حدی رسیده که قابل تحمل نیست، اما با وجود این، ما هنوز میتوانیم هزاران دلیل برای شکرگزاری داشته باشیم.
هوش مصنوعی: در اینجا میگوییم که چیزی که ارزش کمتری دارد، در شرایط خاص یا در مقایسه با چیزهای با ارزشتر، امکان ندارد جایگزین یا مختلط شود. یعنی حتی اگر در ظاهر جاهایی وجود داشته باشد، در واقع با چیز اصلی ترکیب نمیشود و نمیتواند به عنوان یک گزینه قابل قبول مطرح شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.