گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۷ - در ستایش یکی از بزرگان

 

ای به آرام تو زمین را سنگ

وی به اقبال تو زمان را ننگ

ای به نزد کفایت تو کفایت

باد پیمای و کژ چو نای و چو چنگ

ای دو عالم گرفته اندر دست

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۸

 

گفت بر دوخته مرا شعری

خواجه خیاطی از سر فرهنگ

معنی او چو ریسمان باریک

قافیت همچو چشم سوزن تنگ

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۰ - فی الشکایه

 

ناله‌ام زان شدست سر ‌آهنگ

کز عنا قامتم خمیده چو چنگ

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۵ - فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر

 

زده در رشتهٔ حقایق چنگ

فارغ از نفع نوش و ضر شرنگ

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۹ - کل نفس ذائقة الموت ثم الیناترجعون

 

ازشهان کیان جم و هوشنگ

یا فریدون با فر و فرهنگ

سنایی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode