جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۴۰ - در بیان جواب از سؤالی که چون بنده مختار در اختیار خود مجبور باشد اختیار وی به جبر راجع شود پس حکمت تکلیف وی به اوامر و نواهی چه باشد
اختیارش به جبر شد راجع
وان بود امر و نهی را مانع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۴۰ - در بیان جواب از سؤالی که چون بنده مختار در اختیار خود مجبور باشد اختیار وی به جبر راجع شود پس حکمت تکلیف وی به اوامر و نواهی چه باشد
خوردن نان نهاد شرط شبع
خوف و امید شرط زهد و ورع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۴۷ - سؤال غلام گناهکار از شاه گردون اقتدار
می کنی امر و می شوی مانع
عمرو را کان شود ز وی واقع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶۲ - در بیان آنکه در جهت بودن حق سبحانه و تعالی به اعتبار تنزل است به مرتبه جسم و جسمانیات و الا من حیث هو مبراست از جمیع امکنه و جهات
وانچه نقصی بود در آن واقع
نیست قطعا به سوی حق راجع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۶ - در بیان آنکه آدمی کل است و سایر اشیا به مثابه اجزا
آدمی چیست برزخی جامع
صورت خلق و حق در او واقع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۵ - در ترغیب بر تلاوت قرآن و وصف مصحف که محل کتاب اوست
هست رشحی دگر ازین منبع
کنت سمعا له فبی یسمع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۱۷ - در بیان آنکه عزلت و اقسامش که مذکور شد یکی از آن چهار رکن است که ابدال به سبب مداومت بر آن به مقام خود رسیده اند و آن سه رکن دیگر صحت و جوع و سهر است چنانکه خواهد آمد
لیک نسبت به قدرت صانع
نبود هیچ یک ازان واقع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۲ - در بیان آنکه قول خیر کدام است که به آن اشتغال نمایند و قول شر کدام است که از آن اجتناب کنند
یا گزارنده را بود نافع
گرچه باشد وبال بر سامع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۳ - اشارة الی قوله تعالی ماعندکم ینفد و ما عندالله باق
نشود حبه ای ازان ضایع
روز محشر شود به او راجع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۳ - قصه روستایی که درازگوش پیر لنگ پشت ریش به بازار خر فروشان برد، دلال فریاد برداشت که کی می خرد خری جوان روان تندرست، روستایی چون آن بشنید باور داشت و از فروختن درازگوش پشیمان شد
کانچه گفت آن منافق طامع
نیست قطعا مطابق واقع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۴ - قال رسول الله صلی الله علیه و سلم احثواالتراب فی وجوه المداحین: کذا فی صحیح المسلم رحمة الله علیه و فیه ایضا مدح رجل عند النبی صلی الله علیه و سلم. قال صلی الله علیه و سلم: ویحک قطعت عنق صاحبک
گرچه بر تو ز وی شود واقع
دانی آن را ز حق به حق راجع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۴ - قال رسول الله صلی الله علیه و سلم احثواالتراب فی وجوه المداحین: کذا فی صحیح المسلم رحمة الله علیه و فیه ایضا مدح رجل عند النبی صلی الله علیه و سلم. قال صلی الله علیه و سلم: ویحک قطعت عنق صاحبک
نبود باعث تو حرص و طمع
از پی دفع جوع و جذب شبع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۹ - سؤال و جواب
نشود زانش ما و من مانع
هر چه گوید بر آن شود واقع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۱۲ - خواب کردن حبشی و باز بردن دایه وی را به خانه
چون ز دل برق عشق شد لامع
ذات متبوع شد صفت تابع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۱۸ - شیخ شمس الدین تبریزی شیخ اوحدالدین کرمانی را قدس الله سرهما دید که در هنگامه های دمشق می گردید از وی پرسید که در چه کاری گفت آفتاب را در طشت آب می بینم گفت اگر بر قفا دمل نداری چرا بر آسمانش نمی بینی
ذات خورشید بر فلک طالع
تو به عکسی چرا شدی قانع
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۱ - حیران شدن معتمر در آنکه آن زاری کننده که بود و پشیمان شدن که چرا دنبال آواز نرفت
اولش نور عشق را مطلع
وآخرش روز وصل را مقطع
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
آدمی چیست برزخی جامع
صورت خلق و حق درو واقع
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - آزمند خسیس
با کم خود بساز تا ز طمع
نشوی مبتلای سوک و جزع