گنجور

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۳ - آگاهی بهرام از لشکر‌کشی خاقان چین بار دوم

 

مردمانی بدند و بد گهرند

یوسفانی ز گرگ و سگ بترند

نظامی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۵

 

تا سگان را وجود پیدا نیست

مشفق و مهربان یکدگرند

لقمه‌ای در میانشان انداز

که تهیگاه یکدگر بدرند

سعدی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰۸ - در بیان آنکه آدمی را به هر چه میل است و محبت دارد جنس آن است، به شرطی که میل و محبت بی‌غرض باشد. و آن محبت دلیل کند که جان‌های ایشان از عهد الست از یک جنس بوده است که «المرء مع من احب» چنانکه گفته‌اند که «عن المرء لاتسأل و اسأل جلیسه» و در تقریر آنکه هر کسی را از غذای او شناسند. و غذا دو نوع است یکی حسّی و یکی عقلی. حسی نان است و گوشت و آب و غیره و عقلی علوم و حکمت است. اکنون بعضی را میل به فقه است و بعضی را به منطق بعضی را به تفسیر و بعضی را به دواوین عطار و سنایی رحمة اللّه علیهما و بعضی را به دواوین شعریه مثل انوری و ظهیر فاریابی و غیره. هر که‌را میل به دواوین انوری و شعرای دیگر، از اهل این عالم است و آب و گل بر او مستولی است و هر که‌را میل به دواوین سنایی و عطار است و فوائد مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز که مغز مغز است و نغز نغز و زبدهٔ سخنِ سنایی و عطار، دلیل آن است که از اهل دل است و از زمرهٔ اولیاء.

 

عاقلانت ز جنس آن شمرند

کی مسی را به جای نقره خرند؟

سلطان ولد
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در ستایش رب العالمین

 

الیک اصحاب وحی خود دگرند

کز مقامات عقل می گذرند

همام تبریزی
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در ستایش رب العالمین

 

باز در عزتت چو می نگرند

خویش را نیک دور می شمرند

همام تبریزی
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۷ - در وصف عشق

 

گرچه مستند نیک باخبرند

هستی خویشتن عدم شمرند

همام تبریزی
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - در مدح واعظان متدین

 

آب روی از برای نان نبرند

به سخن نان ناکسان نخورند

همام تبریزی
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۴ - پاسخ روز به شب

 

حق و باطل خلاف یکدگرند

هرکس الا نصیب خود نبرند

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۸ - ملول شدن روز و آخرین پاسخ او به شب

 

همه خود روز روز می شمرند

طالع سعد و نحس می نگرند

حکیم نزاری
 

اوحدی » جام جم » بخش ۵۳ - در شفقت بر زیر دستان

 

چه نگه میکنی که گاو و خرند؟

این نگه کن که چون تو جانورند

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۵۷ - در شرایط دوستی و وفا

 

پی مال تواند، چون ببرند

پایمالت کنند و غم نخورند

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۹ - در صفت عارف و عرفان

 

جز رخ او بهر چه در نگرند

گر چه طاعت بود، گنه شمرند

اوحدی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۷ - مناجات

 

گر چنین خوار و بی کسم نگرند

پوست بر من چو پوستین بدرند

جامی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode