گنجور

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۵

 

بیوفا هست دوخته بدو نخ

بد گهر هست هیزم دوزخ

عنصری
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک والطائر فنزة » بخش ۳

 

گاو مانند دیوی از دوزخ

سوی آن زال تاخت از مطبخ

نصرالله منشی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۵ - لشگر کشیدن بهرام به ایران

 

لشگری بیشتر ز مور و ملخ

گرم‌کینه چو آتش دوزخ

نظامی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۴۰ - در بیان آنکه عملها چون تخمهاست، روز قیامت از دانۀ هر تخمی صورتی روید که بدان نماند. آنچنانکه در این عالم از آب منی آدمی میشود که هیچ بمنی نمیماند،و از باد شهوت مرغ مرغی میشود که بباد نمیماند، و از دانۀ شفتالو و خرما درختی میشود که بدان نمیماند. همچنان مرد وفادار را پادشاه شهره و خلعت و اسباب و مال میبخشد، هیچ اینها بدانۀ وفا نمیمانند. دزد را بردار میکنند دانۀ دزدی بدار نمیماند. و نظیر این بسیار و بیشمار است. پس چون میبینیم در این عالم ازدانه‌ها صورتها میزاید که بدانها نمیماند. همچنان در عالم غیب افعال واقوال واوراد و طاعات که دانه‌های آن عالم‌اند صورتها شوند که بدانها نمانند، مثل حور و قصور و انهار و اشجار و انواع اثمار و ازهار که در صفات بهشت مذکور است، همه صورتهای دانه‌های اعمال مؤمنان باشد بقدر مراتبهم. چندانکه دانه خوب‌تر صورتش محبوبتر و اوصاف جزاها و عذاب‌های آتش دوزخ و طبقات و درکات آن از دانهای اعمال مشرکان و مجرمان بود، پس لازم نیست که جزای افعال بمثل باشد

 

دانۀ فسق و ظلم شد دوزخ

کرد مانند مرغت اندر فخ

سلطان ولد
 

اوحدی » جام جم » بخش ۵۹ - در صفت فتوت و مردی

 

گر به تیغش زنی نپیچد رخ

زهر گویی، شکر دهد پاسخ

اوحدی
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۸ - حکایت

 

غل و زنجیر و آتش دوزخ

هم یداک اوکتا و فوک نفخ

شیخ محمود شبستری
 

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۴۴

 

از خنک شعر خویش یک مصراع

گر کنی نقش بر در دوزخ

از جهنم برد حرارت نار

در حمیم آورد برودت یخ

جامی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode