سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۷ - منهاج العارفین و معراج العاشقین
تا بدانی مسافت راهش
کم و بیش و دراز و کوتاهش

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۳ - ستایش امیرالمؤمنین عثمان رضیاللّٰه عنه
گفت عثمان چو بسته شد راهش
بگشاد از میان جان آهش

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲ - اندر بدایت پادشاهی بهرامشاه
از پی کسب بخشش و جاهش
بوسه آلود چرخ شد راهش

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۹ - ستایش امیرجلالالدولة ابوالفتح دولتشاهبن بهرامشاه ابن مسعود اناراللّٰه براهینهم
کند از بهر زینت جاهش
پرده داری خاک درگاهش

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی
گردد از بهر رتبت و جاهش
وز پی خاکروب درگاهش

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۱۲ - یمدح الشیخ الامام جمالالدّین فخرالاسلام تاج الخطباء احمدبن محمّدالملقّب بالحذور
شد مسلّم ولایت جاهش
قبلهٔ عقل گشت درگاهش

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۳ - عتاب کردن بهرام با سران لشگر
چون شدم سر بزرگ درگاهش
یافتم راه توشه از راهش

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۸ - نشستن بهرام روز دوشنبه در گنبد سبز و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم سوم
بود همسفرهای درآن راهش
نیکخواهی به طبع بدخواهش

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰۱ - در بیان آنکه غم آخرت زندگی بار آورد و غم دنیا دل را پژمرده کند. زیرا دنیا گندم نما و جو فروش است بظاهر خوب مینماید و در حقیقت زشت است،عجوزهایست که خود را میآراید و در نظر خوب و جوان مینماید، بسحر و مکر مردم را از راه میبرد رهزن راه خداست، قلب را زر مینماید و بدرا نیک و نیستی را هستی شهوات و چرب و شیرین دنیا بزبان حال وسوسه میکند آدمی را که گرد ما گرد تا سود بری و سود آن کلی زیان است
عقل ضد وی است در خواهش
زین فزایش بود وزان کاهش

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » هشت بهشت » بخش ۱ - آغاز کتاب و منتخب یکی از داستانهای هشت بهشت
ره سوی صیدگاه بی گاهش
آهوی شیر گیر همراهش

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۴ - در بیان علومی که همراه نفس شوند
فلکی چون نبود همراهش
برنیامد کلاه ازین چاهش

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۷ - در معارج ارواح و ابدان و عذاب ایشان
از تو کرد او به صد زبان خواهش
تو ندادی به گوش خود راهش

شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۸۴
همه عالم چو سایه سجده کنان
اوفتاده به خاک درگاهش
همه منقاد امر او باشند
هر که باشد گدا و هم شاهش

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۶ - قصه آن خرس که آبش می برد شخصی تصور کرد که خیکی است پر بار، رفت تا آن را بگیرد، خرس در وی آویخت، آن شخص به وی درماند، دیگری از کناره فریاد کرد که خیک را بگذار و بیرون آی. گفت من او را گذاشته ام او مرا نمی گذارد
ای بسا کس که حرص زد راهش
آب ناخورده کشت در چاهش

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۱۶ - اشارت به حال جماعتی که شراب عشق از جام صورت خورده اند و پی اصلا به جمال معنی نبرده اند
ببرد حسن صورت از راهش
نشود دل ز معنی آگاهش

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۹ - فرستادن پدر ریا را بعد از چهل روز همراه عیینه به مدینه و پیش گرفتن حرامیان و هلاک شدن بر دست ایشان
با دو صد عز و حشمت و جاهش
کرد سوی مدینه همراهش
