گنجور

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۲ - لشکر کشیدن خاقان چین به جنگ بهرام‌گور

 

تیغ اگر بایدت‌، در او آریم

ورنه بندش کنیم و بسپاریم

نظامی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل هفتم » بخش ۱ - سر آغاز

 

چون که در دام تو گرفتاریم

از تو پروای خویش چون داریم؟

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل هفتم » بخش ۱ - سر آغاز

 

چون به سودای تو گرفتاریم

سر سودای خود کجا داریم؟

عراقی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۵۱ - در بیان آن که هر نبی و ولی که به عالم آمد و می‌آید نفحه‌ایست از حق تعالی. هر که را از یک نفحه مقصود حاصل نشد و آن نفحه فوت گشت نومید نباید شدن و نفحه دیگر باید طلبیدن، که تا عالم باقی است وجود مبارک ایشان باقی خواهد بودن، چنان که پیغامبر فرمود که اِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی اَیّامِ دَهْرِکُم نَفَحاتٍ الا فَتَعْرِضوا لَها. و در تقریر آن که بعضی از اولیا را حق تعالی پنهان میدارد، اگرچه همه عالم را صدق و عشق و دین و یقین از او می‌افزاید و همه بدو قایم اند و احوالشان از او در ترقی است. لیکن او را به تعیین نمیدانند تا به ظاهر شکرش به جا آرند و خان و مان فدای او کنند الا او میداند و می‌بیند که همه از او زنده‌اند و بر کار اند. همچنان که درختان و نباتات نشو و نما از بهار دارند و از بهار بی‌خبر اند، خلق عالم نیز از او میبرند و نمیدانند اما او میداند. همچون غلامان سه ساله و دو ساله و یک ساله که خواجهٔ خود را ندانند، الا خواجه میداند که غلامان اویند

 

تحفه داریم از آن در اقراریم

شده پاک از غبار انکاریم

سلطان ولد
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۷ - دور سوم در شرح معاد خلایق و احوال آخرت

 

بر تو ما اعتماد آن داریم

که ببخشی، چو دست پیش آریم

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز

 

جان خود را اگر که بسپاریم

دامن او ز دست نگذاریم

ابن یمین
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۲۱۱

 

ما شب و روز رند و و مَی خواریم

ساکن آستان خمّاریم

جام در دست و دوست پیش نظر

وز دو عالم فراغتی داریم

صبحدم چون نهیم مَی بر کف

[...]

جلال عضد
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

ما مریدان کوی خماریم

سر به مسجد فرو نمی‌آریم

زده در دامن مغنی چنگ

دامنش را ز چنگ نگذاریم

سالک رهنمای مشتاقیم

[...]

سلمان ساوجی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۷

 

بر در لطف تو نیاز آریم

راز دل پیش دلنواز آریم

محرم راز ما نسیم صباست

هر دمش در محل راز آریم

تا دهد شرح اشتیاق مرا

[...]

جهان ملک خاتون
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶۷

 

پای تا سر همه گنه کاریم

لیکن امید عفو می ‌داریم

شاه نعمت‌الله ولی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - فی الترجیعات

 

ما که دردی کشان خماریم

جام جم در نظر نمیآریم

گشته در فکر دوست مستغرق

وز دو عالم فراغتی داریم

او چو ناز آورد نیاز آریم

[...]

حسین خوارزمی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۱۱ - رجوع به تمامی قصه

 

دام بینم و دانه پنداریم

دام را جز فسانه نشماریم

جامی
 

بیدل دهلوی » ترجیع بند

 

ما حریفانِ بزمِ اسراریم

مستِ جامِ شهود دیداریم

جوشِ بحرِ محیطِ لاهوتیم

فیضِ صبحِ جهانِ انواریم

اثر و فعلِ حق ز ما پیداست

[...]

بیدل دهلوی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

کز جدل هر دو دست برداریم

آنچه دل گفت بر زبان آریم

آذر بیگدلی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق

 

نه همین از تو خون به دل داریم

که ز ظل تو نیز بیزاریم

ملک‌الشعرا بهار