گنجور

 
سنایی

عبداللّٰه رواحه یارِ رسول

کرده بودی ورا رسول قبول

بود یار گزیده در همه کار

اختیارِ محمّد مختار

برِ سیّد حقوق صحبت داشت

یک زمان خدمتش فرو نگذاشت

آن زمانی که جبرئیل امین

آیت آورد بر رسول گزین

که بُوَد امّت ترا ناچار

بر جهنم به جمله راهگذار

نیک و بد واردند بر آتش

خواه خوش دل‌نشین و خواه ناخوش

چون شنید این حدیث عبداللّٰه

گفت درمانده گیر واغوثاه

رفت در خانه و برون نامد

عوش از آب چشم خون آمد

زن ورا گفت خیز و بیرون رو

تخمهایی که کشته‌ای بدرو

عیب باشد به خانه اندر مرد

مرد را کار و شغل باید کرد

مرد گفتا چو این شنیدم من

طمع از خویشتن بریدم من

جهد آن کرد بایدم لابد

که کنم حاجزی چو کوه اُحد

که ضعیف است مر مرا ترکیب

هست دردِ نهیب و نار مهیب

مگر از شرع چاره‌ای سازم

تا در آتش چو روی نگدازم

آیت آمد دگر که یافت فَرَج

آنکه را حیلتست ثمّ ننج

الذین اتقوا وراست نجات

زنده دانش وگرچه از اموات

گفت بی‌تقوی ار گران باریم

راه تقوی مگر به دست آریم

راه تقوی رویم و نندیشیم

که ز یاران به منزل پیشیم

کانکه بی‌تقویست در رهِ دین

آدمی نیست هست دیو لعین

 
 
 
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]