سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰۶ - در بیان آنکه هر نفسی که آدمی در دنیا میزند و آن رادر نظر نمیآورد عنداللّه هیچ ضایع نیست و عاقبت همه پیش خواهد آمدن از خیر و شر، چنانکه میفرماید که فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره
لهب العشق مسکر هادی
جانب الصحوانت یا حادی

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۱۳ - در تفسیر این آیت که ائتیا طوعاً او کرهاً، و در معنی وان من شیئی الا یسبح بحمده
غم او را خری بصد شادی
در خرابش رسی به آبادی

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۴ - مثل آوردن حکایت شاهزاده را در تقریر آنکه فریضه ترین همه چیزها بر آدمی دانست جوهر خود و شناخت خالق است و این معروفست که الحق اظهر من الشمس- اکنون خلق از چیزی که از آفتاب ظاهر تر است و از همه چیزها بدیشان نزدیکتر کورند و غافل و آنچه دور است و مشکل از انواع علوم مو بمو آن را بیاموزند و بدان مشغول میشوند و در تفسیر این آیه که ناکسوا رؤسهم عند ربهم
از عطاشان غمت شود شادی
از کرمشان بخیلیت رادی

اوحدی » جام جم » بخش ۳۰ - در خواص نفس قدسی و دلایل حرکات و علامات اجزای بدن
جستن چشم راست از شادی
خبرت گوید و ز آزادی

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۰ - در ستایش اهل رضا و خرسندی
دل پر از درد و روی در وادی
بسته بر دوش زاد بیزادی

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل سوم » بخش ۸ - حکایت
ابلهی را چه گفت نرادی
که مرا کن به نرد ارشادی

شاه نعمتالله ولی » متفرقات » در ذکر نام بعضی از مشایخ
باز ابوالفضل بود بغدادی
افضل فاضلان به استادی

شاه نعمتالله ولی » متفرقات » در ذکر نام بعضی از مشایخ
شیخ او هم جنید بغدادی
مصر معنی دمشق دلشادی

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۶ - تمام شدن انشاء قصیده فرزدق در مدح امام زین العابدین رضی الله عنه و غضب کردن هشام بر فرزدق و حبس کردن وی
دست بیداد و ظلم نگشادی
جای آن حبس خلعتش دادی

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۸ - حکایت
ور زبان در فسانه بگشادی
مالش صد فسانه خوان دادی

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۴۱ - حکایت نظام الملک و منجم موصلی
هر چه از آسمان خبر دادی
تیر حکمش خطا نیفتادی

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۵ - رفتن شاهزاده به میدان
وه! چه مرکب؟ که برقی و بادی
طرفه دیوانهای، پریزادی

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۸ - اقامت شاهزاده بر لب دریا و کدا بر کوه
چون رسیدی از آن طرف بادی
کردی از روی شوق فریادی

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۲ - وله ایضا
ای نمایان سهیل اوج وجود
کافتاب سپهر ایجادی
وی همایون نگین خاتم جود
که چو حاتم به بذل معتادی
دل ویران هرکه بود نهاد
[...]

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۳ - وله ایضا
آن شه حسن کز غلامی اوست
بندگی را شرف بر آزادی
گنج حسنش اگر مکان طلبد
در دو عالم نماند آبادی
خون ز شریان جبرئیل آرد
[...]

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » معراجیه
شتران کفزنان در آن وادی
همه را هوش رفته از شادی
