گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۵ - در هجاء خمخانه و مدح نظام الدین

 

خر خمخانه را دو خم شراب

تا بسر بر نهنین است و سراب

میخورد دم دم و نیاساید

خر نه هشیار از آن نه مست و خراب

گاه از اشهب فراخ عنان

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۶ - در هجاء خمخانه و مدح نظام الدین

 

خر بدبخت بد بود در خواب

از معبر چنین رسید جواب

خوابم از بیم بخت بد برمید

تا نبینم خر بد اندر خواب

خر بد کیست خر سر شاعر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۷ - در هجاء خمخانه و مدح نظام الدین

 

همچو خر سر کنم برای ثواب

از پس آنکه گشت بصره خراب

صد هجای خرانه گفته شده است

صد ریگ گیر رانده خر بخلاب

یک هجا را جواب باز نگفت

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در هجاء خر خمخانه

 

ای پرستنده زاده سم خر

خر مردم نئی که مردم خر

سر خر برتر از گریبانی

در زنخدان فرو فرودم خر

هست بر من ترا تقدم و نیست

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - در هجو دلداری

 

ای ز جان عزیز بنده اعز

در فکنده است بند تازی بز

از یکی ناگذشته موی سرش

موش . . . نش گذشته از یک گز

ره نیابد ز سوی با صد جهد

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در وصف حال خود گوید

 

منم آن گشته غایب از تن خویش

بی‌خبر از ستیز و از من خویش

از رهی اوفتاده سوی رهی

که ندانم شدن به معدن خویش

کودکان داشتم چو حور و پری

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۹

 

عاشقم بر نجیبک منده

آن اجل غمزه امل خنده

آنکه عاشق کشد بغمزه و ناز

کند از خنده مرده را زنده

آن بت شوخدیده کز رخ اوست

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - من کیستم

 

من یکی شاعرم نه سامانی

نز نژاد ملوک ساسانی

نه مرا باد حشمت میری

نه مرا اسب و طوق سلطانی

نه غلامان رومی و خزری

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸ - ای سنائی بیا

 

ای سنائی بیا و قد خم کن

باد بوق مرا به . . . ن کم کن

بسر بوق من فرودم تیز

بدهان دهل دمادم کن

خود بی تیز را دمادم دم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳

 

ای رسیده شبی بگازه من

تازه بوده بروی تازه من

نرم گشته بلوس و لابه من

گرم گشته بآفر ازه من

لعل کرده رخ مزعفر خویش

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴ - تا سر من همی بود بر دوش

 

. . . ن ترک من، آن بت سیمین

هست سرخ و سپید و گرد و سمین

. . . ایر از آن . . . ن به عافیت هر شب

سیم بستر کند، سمن بالین

تنگ حلقه است . . . ن چو خاتم و ایر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۶ - مهتران

 

هرکه را تا به . . . ایه بفشردم

آسمان مهتری بدو بسپرد

همه تازان من بزرگ شدند

من نمایم بچشم ایشان خرد

ای دریغا که می نه بتوانم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۴ - شاعر مبارک هجو

 

من یکی شاعرم مبارک هجو

نیست حاجت مرا بدین تعریف

هرکه را من هجا کنم گردد

گر بود دون دون، شریف شریف

گر کلاخ را هجا کردم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۱ - روی نیاز

 

سیر اولاد بوالفرج مسعود

در مدح تو باز میدارم

بهر تازی که کار پای کند

بتو روی نیاز میدارم

بهر اندازه ای که هست فرست

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۳ - بمحشر از شهیدان خنیسم

 

مرا تلخی نباید دادن جان

چو انگشت شهادت شهد لیسم

بزیر تخته خواهد بود جایم

اگر سلطان ملک طاقدیسم

ز خشت و خاک را هم غیسه روید

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۴۰ - خرنامه

 

خر مطران که آخرت عمر است

سوگوارانه جل و جامه تو

نغمه کرد است کام سیخ زنم

خوه بناکام و خوه بکامه تو

آن خر شاعری که آخر و میخ

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۴۴ - سعد ملک

 

سعد ملک ای وزیر دریا دل

کف راد تو ابر پر ژاله

روید از ژاله کف رادت

پر رخ سائلان تو لاله

بهر گاوی خجندی رواق

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۵۰ - همه آلت درودگری

 

شاد باش ای مؤید سکنه

ای جوانمرد مهتر هنری

نشود از تو صنعتی پیدا

تا که بر مغز کرمه ای نخوری

تا جوازه بدو تنه بکشند

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۵۱ - سوزنی گفت مدح تو ز خری

 

ای نجیب مؤید سکنه

میخ کوب کفایت پدری

تا تو نبوی پدر شود بیکار

گر بروی بلا و درد سری

هیچ گوئی براستی تو بدانک

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۵۲ - المومن نئی

 

شمس نامی و نور می ندهی

ابری ای ایر خواره زن ابری

مؤمنم گوئی و نئی مؤمن

گبری ای ایر خواره زن گبری

صبر تو تلخ و بر گوار و غلیظ

[...]

سوزنی سمرقندی
 
 
۱
۲