ای نجیب مؤید سکنه
میخ کوب کفایت پدری
تا تو نبوی پدر شود بیکار
گر بروی بلا و درد سری
هیچ گوئی براستی تو بدانک
همه را میزنی و چون نخوری
پیرنند نجیل تنها خوار
مانده بی کار و تو بکار دری
بربودی ازو ز سایه تیغ
موی ریش و سبیل و . . . ن ز خری
چون تبر تیشه با همه عملی
میزنی زیر و می بری زبری
در تراش معاملت به قلم
پیش روی آبدار و با گهری
احمد تیشه را چو دسته نهی
ناله بردارد و گری و گری
هست معشوقه ایش همچون میش
راست بر چوب شهری و سفری
مانجه اش گوی را همی ماند
سه سو و نفر و دلفریب و فری
چون شکاف قفیزه ایر است
آن شکاف . . . سش چو درنگری
خود شکاف سیش نیاید تنگ
گر که میره بمانجه اش ببری
تا دو ساقش چو نیم چارسوی
برنگیری ز کار بی خبری
برکشی چون رسن ز مصر بچین
خط خط اندازه . . . سش شمری
گرد بر گرد . . . وش چون پرگار
بر همان راه رفته می گذری
ور چو برمه کمانچه بر تو کشید
لوک آنجای را بسر نبری
پسر عمت از تو بار آرد
گر تو آن چوب خانه را نخری
به همه آلت درود گران
سوزنی گفت مدح تو ز خری
پیش ازین کان خراج برگیرند
تو فرومانی از درودگری
بسوی سوزنی تراشه فرست
این عمارت سبک شود سپری
تا هنر شهره تر ز بیهنریست
تا خطر خوبتر ز بی خطری
باد بر مسند هنر جایت
که سزاوار مسند هنری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف فضایل و ویژگیهای یک شخص نجیب و هنرمند میپردازد. گوینده از پدری نیکوکار و مؤید صحبت میکند که در سختیها و بلاها از دیگران پشتیبانی میکند. او به تواناییهای هنری و دستاوردهای این شخص اشاره میکند و از تأثیر او بر دیگران مینویسد. در ادامه، لبخند و عواطفی را که این هنرمند در مخاطبان خود ایجاد میکند توصیف میکند. همچنین، به نقش او در ارتقاء و ترویج هنر و فرهنگ اشاره شده و بر لزوم احترامی که برای اثری که خلق کرده است تأکید میشود. در پایان، بر شایستگی این شخص برای قرار گرفتن در مسند هنر تأکید میشود.
هوش مصنوعی: ای نیکوکار، که در پناهگاه و آرامش، به خوبی برای مردم عمل میکنی مانند پدری که به خانوادهاش رسیدگی میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در کنار من هستی، پدر بیکاری نمیشود. اگر تو بروی، درد و مشکلات به سراغ من میآید.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تو به طور واقعی به این موضوع بیتوجهی و بیاعتنایی میکنی که همه را آزار میدهی، اما خودت هیچ آسیب یا خسارتی نمیبینی.
هوش مصنوعی: سالمند و باتجربهای که در گذشته دچار مشکلاتی شده، حالا بیکار و بیکار شده است. تو باید به کارهای خود ادامه دهی و از آنچه داری بهرهبرداری کنی.
هوش مصنوعی: از موهای ریش و سبیل او که زیر تیغ بود، از او چیزی نمانده است، حتی مثل اسبی که بیارزش باشد.
هوش مصنوعی: تو مانند تبر و تیشه، با هر عملی که انجام میدهی، همه چیز را زیر و رو کرده و سختیها را از بین میبری.
هوش مصنوعی: در کار معاملت و تجارت، باید دقت و مهارت داشته باشی تا بتوانی به خوبی عمل کنی و به دستاوردهای ارزشمندی دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: وقتی احمد تیشه را به دستان خود میگیرد، صدای ناله و گریهاش بلند میشود.
هوش مصنوعی: معشوقه آنها مانند گوسفندی است که به درستی بر چوبی واقع در شهر و سفر قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویری از زیبایی و جذابیت اشاره دارد که گوی، یعنی یک شیء دایرهای و جالب، در میان سه سوی مختلف قرار دارد. این تصویر میتواند نشاندهندهٔ جاذبه و ظرافت باشد که نظرها را به خود جلب میکند و هر فردی را به وسیلهٔ زیباییاش فریب میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی شکاف قفیزه را میبینی، در واقع نشانهای از آن چیزی است که در درون وجود دارد. این نشان میدهد که اگر کمی تأمل کنی و به دقت بنگری، زیبایی و عمق خفا را در آن مشاهده خواهی کرد.
هوش مصنوعی: اگر که میخواهی شتابانی به سوی هدف خود بروی، نباید خودت را در تنگنا قرار دهی. در واقع، باید با تسلط و آرامش به پیش برانی و موانع را در هم بکشی.
هوش مصنوعی: تا وقتی که دو پای او را مانند نیم دایرهای بلند نگیری، از کار و بیخبری رهایی نخواهی یافت.
هوش مصنوعی: چون رشتهای را از مصر برمیداری، آن را به اندازه و با دقت تقسیم کن.
هوش مصنوعی: در اینجا به معنای این است که شما همچون پرگاری که در یک مسیر مشخص حرکت میکند، در مسیر خود به طور مداوم و بیوقفه ادامه میدهید و در جهتی مشخص از پیش تعیینشده حرکت میکنید.
هوش مصنوعی: اگر همچون برمه، کمانچهای بر تو کشیده شود، آنجا را به آسانی ترک نخواهی کرد.
هوش مصنوعی: اگر تو چوب خانه را نخرى، پسر عمت از تو بارى نمیآورد.
هوش مصنوعی: سوزنی به همه گفت که ستایش تو بر من دشوار است.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه مالیات بر تو تحمیل کنند، از درودگری دست بر مدار.
هوش مصنوعی: به سوی سوزنی که تراشهای از این بنا را بهدست میآورد، این سازه سبک میشود و محافظی برای آن خواهد بود.
هوش مصنوعی: هنر بیشتر در چشمهاست تا بیهنری و خطر هم از بیخطر بودن بهتر است.
هوش مصنوعی: باد بر مسند هنر نشسته است، در حالی که تو شایستهی این جایگاه هنری هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این جهان را نگر به چشم خرد
نی بدان چشم کاندر او نگری
همچو دریاست وز نکوکاری
کشتیی ساز، تا بدان گذری
ای بزفتی علم بگرد جهان
بر نگردم بتو مگر بمری
گرچه سختی چو نخلکه مغزت
جمله بیرون کنم بچاره گری
نه چو تو در زمانه ناموری
نه چو نام تو در جهان سمری
عزم تو کف حزم را تیغی است
حزم تو روی عزم را سپری
نه چو کین تو ظلم را زهری
[...]
معجز معجزی پدید آمد
چون فرورید قوم او پسری
بینهادی پلید و پر هوسی
بیزمانی دراز و بیخبری
هم ازو بود و از کفایت او
[...]
شاد باش ای مؤید سکنه
ای جوانمرد مهتر هنری
نشود از تو صنعتی پیدا
تا که بر مغز کرمه ای نخوری
تا جوازه بدو تنه بکشند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.