گنجور

 
سوزنی سمرقندی

ای نجیب مؤید سکنه

میخ کوب کفایت پدری

تا تو نبوی پدر شود بیکار

گر بروی بلا و درد سری

هیچ گوئی براستی تو بدانک

همه را میزنی و چون نخوری

پیرنند نجیل تنها خوار

مانده بی کار و تو بکار دری

بربودی ازو ز سایه تیغ

موی ریش و سبیل و . . . ن ز خری

چون تبر تیشه با همه عملی

میزنی زیر و می بری زبری

در تراش معاملت به قلم

پیش روی آبدار و با گهری

احمد تیشه را چو دسته نهی

ناله بردارد و گری و گری

هست معشوقه ایش همچون میش

راست بر چوب شهری و سفری

مانجه اش گوی را همی ماند

سه سو و نفر و دلفریب و فری

چون شکاف قفیزه ایر است

آن شکاف . . . سش چو درنگری

خود شکاف سیش نیاید تنگ

گر که میره بمانجه اش ببری

تا دو ساقش چو نیم چارسوی

برنگیری ز کار بی خبری

برکشی چون رسن ز مصر بچین

خط خط اندازه . . . سش شمری

گرد بر گرد . . . وش چون پرگار

بر همان راه رفته می گذری

ور چو برمه کمانچه بر تو کشید

لوک آنجای را بسر نبری

پسر عمت از تو بار آرد

گر تو آن چوب خانه را نخری

به همه آلت درود گران

سوزنی گفت مدح تو ز خری

پیش ازین کان خراج برگیرند

تو فرومانی از درودگری

بسوی سوزنی تراشه فرست

این عمارت سبک شود سپری

تا هنر شهره تر ز بیهنریست

تا خطر خوبتر ز بی خطری

باد بر مسند هنر جایت

که سزاوار مسند هنری

 
 
 
گلها برای اندروید
رودکی

این ابیات از استاد سعید نفیسی است.

استاد جمشید سروشیار در مقاله ای کیفیت انتساب اشتباه این شعر به رودکی را چنین نوشته اند : «اما کیفیت قضیه ازین قرار است که در یتیمة الدهر ثعالبی(الجزء الرابع،ص 149 طبع محمد محی الدین عبد الحمید)ذیل احول احمد بن مؤمل آمده است که وی دو بیت از اشعار رودکی را بدین دو بیت تازی ترجمه کرده است [...] استاد فقید این قطعه را از یتیمهء الدهر به کتاب خویشاحوال و اشعار ابو عبد اللّه‏ جعفر بن محمد رودکی سمرقندی»نقل فرموده و گفته است معلوم است که رودکی دو بیت‏ شعر داشته است بدین مضمون [...] شاید اصل آن دو بیت رودکی،چنانکه به خاطر مسعود این اوراق گذشته‏ است،چنین بوده باشد [...]

شگفت آن‏که هیچ یک از کسانی که این دو بیت ترجمهٔ نفیسی را از کتاب وی نقل‏ کرده‏ اند به توضیح صریح و آشکار آن مرحوم توجه ننموده و این قطعه را از رودکی پنداشته‏ اند! از این گروه‏ اند شادروان استاد محمد معین(مجموعهٔ اشعار دهخدا،ص 111)،براگینسکی‏ (رودکی،آثار منظوم،ص 110)،دکتر محمد جعفر محجوب(سبک خراسانی در شعر فارسی،ص 121)،دکتر خلیل خطیب رهبر(رودکی،ص 46)و دکتر محمد دبیرسیاقی. (پیشاهنگان شعر فارسی،ص 57).»

این جهان را نگر به چشم خرد

نی بدان چشم کاندر او نگری

[...]

لبیبی

ای بزفتی علم بگرد جهان

بر نگردم بتو مگر بمری

گرچه سختی چو نخلکه مغزت

جمله بیرون کنم بچاره گری

مسعود سعد سلمان

نه چو تو در زمانه ناموری

نه چو نام تو در جهان سمری

عزم تو کف حزم را تیغی است

حزم تو روی عزم را سپری

نه چو کین تو ظلم را زهری

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سنایی

معجز معجزی پدید آمد

چون فرورید قوم او پسری

بی‌نهادی پلید و پر هوسی

بی‌زمانی دراز و بی‌خبری

هم ازو بود و از کفایت او

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۴۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
سوزنی سمرقندی

شاد باش ای مؤید سکنه

ای جوانمرد مهتر هنری

نشود از تو صنعتی پیدا

تا که بر مغز کرمه ای نخوری

تا جوازه بدو تنه بکشند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه