جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴ - در ترشیح اصل این شجره به رشحه توحید و توشیح صدر این مخدره به وشاح تحمید و فی مناجات
کور دل بود به میل انا خیر
دیده نگشاد به خیریت غیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸ - در دعای دوام دولت سایه شهریاری که سایه دولت شهریاران به خاک مذلت افتاده اوست و استدعای مزید رفعت تاجداری که تخت رفعت تاجداران به پای خدمت ایستاده اوست
نیست چون این غرض انجام پذیر
به که گردم ز دعا زمزمه گیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۳ - حکایت آن پادشاه مریض که از دست دو طبیب نبض او به اعتدال نمی جست و تا قاروره وجود یکی نشکست مزاج وی از علاج دیگری به صحت نپیوست
زان یکی شاه چو شد چاره پذیر
قصه را کرد بر او عرضه وزیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۹ - حکایت مناظره کلیم در نواحی طور با آن سیه گلیم مهجور که چرا سجده آدم نکردی و سر به طوق لعنت درآوردی
گفت عاشق که بود کامل سیر
پیش جانان نبرد سجده غیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۵ - حکایت آن فرو رفته به چاه جاه که از دست دوک ریسی رشته عنایتش به چنگ افتاد و کمند نجات او گشت
آمد آن زمزمه در گوش وزیر
داشت در سینه دلی پند پذیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۸ - حکایت آن متورع آبی از قبول مرغابی شکار کرده به چنگل بازی طعمه از غیر وجه خورده
برد صد تحفه خدمت سوی پیر
هیچ ازو پیر نشد تحفه پذیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۳ - عقد دوازدهم در سر فقر که برقع سواد الوجه فی الدارین بیاض چهره هستی خود نهفتن است فی مرتبتی العلم و العین
چربد از مایده کرده خمیر
بر سر خوان شه از شکر و سیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۳ - عقد دوازدهم در سر فقر که برقع سواد الوجه فی الدارین بیاض چهره هستی خود نهفتن است فی مرتبتی العلم و العین
شب آسایشت از کلک حصیر
گر بود صفحه تن نقش پذیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۹ - عقد چهاردهم در شکر که صرف کردن نعمت منعم است در حق گزاری او و اعتراف به عجز و قصور در سپاسداری او
صفحه جبهه ات آن لوح منیر
که بود لایح ازان سر ضمیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۴ - مناجات در اعتصام و التجا از موطن خوف به مأمن رجا
گرچه از حیله و مکریم دلیر
حیله ها را شکند حمله شیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۸ - عقد هفدهم در توکل که اعتماد است بر کفیل ارزاق و تفویض امر به تدبیر وکیل علی الاطلاق عمت الاؤه و تقدست اسماؤه
چون توانا شدی از قوت شیر
گشتی از کاسه و خوان قوت پذیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۸ - عقد هفدهم در توکل که اعتماد است بر کفیل ارزاق و تفویض امر به تدبیر وکیل علی الاطلاق عمت الاؤه و تقدست اسماؤه
گاه گشتی به کف نفس اسیر
سر نهادی به در شاه و امیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۹ - حکایت آن شیخ صفی ابوتراب نسفی که در اثنای جهاد بین الصفین بالین استراحت نهاد
آمد از بارگی خویش به زیر
با دلی همچو دل شیر دلیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۴ - عقد نوزدهم در محبت که میل دل است به مطالعه کمال صفات و انجذاب روح به مشاهده جمال ذات
نزند دم چو بگوید که بمیر
شود از جام اجل جرعه پذیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۰ - عقد بیست و یکم در غیرت که عبارت است از حمیت محبت صاحب سیر به قطع تعلق غیر از محبوب یا قطع التفات محبوب از غیر
گه کنی جای ز ایوان وزیر
تا شوی از کرمش جایزه گیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۹ - عقد بیست و چهارم در حریت که طوق بندگی حق را گردن نهادن است و ربقه بندگی خلق از گردن گشادن
پای بیرون نه ازین دیرین دیر
دل بپرداز ز آویزش غیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۳ - حکایت آن جوانمرد که چون به روی معشوق که چشم روشنش بود آبله افتاد خود را به نابینایی فرانمود تا معشوق نداند که عیب وی را می بیند
بعد یکچند برآورد نفیر
که فغان از اثر چرخ اثیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۴ - مناجات در انتقال از فتوت به صدق
جامی از رنج طلب آمده سیر
بر درت می گذرد دیر به دیر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۵ - عقد بیست و ششم در صدق که عبارت از آنست که ظاهر و باطن برابر بود و بلکه باطن از ظاهر خوبتر
دامن همت صدیقان گیر
در ره خدمت صدیقان میر
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۱ - عقد بیست و هشتم در بذل و جود که اول آن اعطای درهم و دینار است و آخر آن بذل وجود
همتی ورز درین کاخ منیر
همچو خورشید ببخش و مپذیر