بخش ۲۳ - حکایت آن پادشاه مریض که از دست دو طبیب نبض او به اعتدال نمی جست و تا قاروره وجود یکی نشکست مزاج وی از علاج دیگری به صحت نپیوست
داشت آن شاه به بالین دو حکیم
هر دو دانا و خردمند و کریم
لبشان با دم عیسی همدم
کفشان راحت هر رنج و الم
دست هر یک چو به نبض آوردی
دستگیری ضعیفان کردی
شاه بیمار ز تغییر مزاج
وان دو در کار به تدبیر علاج
لیک همپیشگی و همکاری
زد بر ایشان ره دولتیاری
هر چه این گفتی آن وا دادی
هر چه آن بستی این بگشادی
روز صحت شد از ایشان تاریک
شب تار اجل آمد نزدیک
شاه را بود وزیری زیرک
آن تعصب چو بدید از هر یک
حیله ای کرد به دانایی ساز
کان دو دانا به یکی آمد باز
زان یکی شاه چو شد چاره پذیر
قصه را کرد بر او عرضه وزیر
گفت ای از تو زیانم همه سود
این خیالت ز کجا روی نمود
گفت از آنجا که به ما گفت خدای
که عمارتگر این طرفه سرای
گر به فرض از یکی افزون بودی
هر دمش حال دگرگون بودی
طشت خورشید ز بام افتادی
کار گردون ز نظام افتادی
زاده خاک دگر خاک شدی
خاک چون گرد بر افلاک شدی
تیز کردی به عدم جمله قدم
بلکه سر بر نزدندی ز عدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، دو حکیم دانشمند و کریم در کنار شاه بیمار قرار دارند و تلاش میکنند تا او را درمان کنند. هر یک از حکیمان با دانایی و همفکری راهکارهایی برای بهبود حال شاه ارائه میدهند. اما با توجه به نزدیک شدن مرگ، وزیر زیرک شاه از این همدلی حسادت میکند و تصمیم میگیرد با حیلهای این دو را به اختلاف بیندازد. او به شاه میگوید که اگر یکی از حکیمان به تنهایی بیشتر از دیگری دانا باشد، ممکن است عواقب وخیمی به همراه داشته باشد. بنابراین، او سعی میکند تا با گفتن این سخنان، حکیمان را در برابر یکدیگر قرار دهد. در نهایت، شاه با دقت به صحبتهای وزیر گوش میدهد و در مییابد که هر دو حکیم به یک اندازه دارای ارزش و دانایی هستند. این داستان به چگونگی تاثیر تعصب و حسد در روابط انسانی اشاره دارد و اهمیت همکاری و همفکری را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: آن پادشاه به کنار بستر دو حکیم آگاه و سخاوتمند حضور داشت.
هوش مصنوعی: لبهای آنها به اندازهای خوشبو و دلنشین است که با دم عیسی نیز همراهی میکند، و پایشان به گونهای راحت و بیدغدغه است که هر نوع رنج و دردی را تحمل میکند.
هوش مصنوعی: هر زمان که به نبض کسی دست زدی، به او کمک کردهای و از ضعیفان حمایت کردهای.
هوش مصنوعی: پادشاه به خاطر تغییر حالات بدنی خود بیمار شده و برای بهبود وضعیتش به تدبیر و چارهاندیشی نیاز دارد.
هوش مصنوعی: اما همکاری و همیاری باعث شد بر آنها راهی به سوی خوشبختی و کامیابی باز شود.
هوش مصنوعی: هر چیزی که این شخص بیان کرد، تو رهایش کردی و هر چیزی که آن شخص قفل کرد، تو آن را باز کردی.
هوش مصنوعی: روزهای خوب و سلامتی آنها به پایان رسید و شب تاریک مرگ به ما نزدیک شد.
هوش مصنوعی: در دربار شاه، وزیری هوشمند وجود داشت که وقتی تعصب و prejudices را در افراد مختلف مشاهده کرد، به آن توجه خاصی نشان داد.
هوش مصنوعی: فرد زیرکی تدبیری اندیشید تا دو عالم را به یکدیگر بیاورید و از این طریق به هدف خود برسد.
هوش مصنوعی: وقتی که شاه به راه حلی دست پیدا کرد، داستان را برای وزیرش بازگو کرد.
هوش مصنوعی: او گفت: ای کسی که از تو ضرر میبینم و از همین بابت همهچیز برای من سودمند است، این خیال تو از کجا به سراغ من آمده است؟
هوش مصنوعی: او میگوید از آنجا که خداوند، که سازنده این خانه عجیب است، به ما سخن گفته است.
هوش مصنوعی: اگر به فرض کسی از دیگری بیشتر میبود، هر لحظه حال و وضعیت او متفاوت میشد.
هوش مصنوعی: خورشید از بام پایین افتاد و نظم دنیا به هم ریخت.
هوش مصنوعی: شما از خاک به وجود آمدید و در نهایت دوباره به خاک بازگشتید. مانند گردی که بر فراز آسمانها پراکنده میشود، وجود شما نیز به طور موقت در این دنیا بود.
هوش مصنوعی: تو به خوبی هر چه تمامتر از بین رفتهای، اما اینجا هستی که سر بر نیاوردهای از عدم و نیستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.