ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۴۴ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات
این منم آن بنده ی بگریخته
آبروی خود بخاک آمیخته
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۴۶ - بقیه داستان طوطی و شاه
بالها بشکسته پرها ریخته
قیر با عین الحضر آمیخته
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۵۰ - در توسل جستن به فخر کاینات حضرت خاتم انبیاء ص
در پناه لطف ما بگریخته
دست در دامان ما آویخته
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۱ - حکایت شخصی که به چاه رفت و در ته چاه اژدها دید
رشته امید او بگسیخته
دید در چاهی رسن آویخته
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۱ - حکایت شخصی که به چاه رفت و در ته چاه اژدها دید
آه تا بینی رسن بگسیخته
خون این بیچاره در چه ریخته
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۱ - حکایت شخصی که به چاه رفت و در ته چاه اژدها دید
در میان چه نگون آویخته
جای اشک از دیده ها خون ریخته
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۲ - در بیان عسل خاک آلوده در وسط چاه و مشغول شدن به آن
انگبینی از دهانشان ریخته
انگبین با خاک و زهر آمیخته
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۳۴ - جواب حق سبحانه و تعالی با حضرت شعیب ع
بالها بشکسته پرها ریخته
تار و پود عزتش بگسیخته
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۳۸ - حکایت بشر حافی و توبه او بر دست حضرت امام موسی کاظم ع
بنده است از خواجه اش بگریخته
استری افسار خود بگسیخته
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۴۸ - در بیان فناء فی الله والتسلیم الی الله
خون شاهان بین در آنجا ریخته
جانشان با خاک دشت آمیخته
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۱ - حکایت مرغی با جفت خود
دانه ی گندم در آنجا ریخته
عقد پروین بر فلک بگسیخته
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۱ - حکایت مرغی با جفت خود
یک دومشت سبزه آنجا ریخته
دانه ی گندم بر آن آمیخته
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹۶ - حدیث لاجبر ولا تفویض بل امر بین الامرین
هستیی با نیستی آمیخته
در میان این دو طرحی ریخته
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۳۲ - پیغام آوردن جبرئیل به حضرت رسول و شهادت امام حسین ع
هر سر خاری سری آویخته
جان پاکان بر سر هم ریخته
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۰ - نادری کازرونی
جمله اعیان را به هم آمیخته
در لباس خاک طرحی ریخته
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۳ - ذکر رفتن حضرت اباعبدالله علیه السلام به میدان و احتجاج بر مخالفین قوم
نک منم نوری ز نور انگیخته
خون من با خون شان آمیخته
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - وقایع بعد از قتل
بر سر خود خاک حسرت ریخته
اشگشان با خاک حسرت بیخته