بخش ۳ - ذکر رفتن حضرت اباعبدالله علیه السلام به میدان و احتجاج بر مخالفین قوم
چون سحرگه چهره صبح سفید
شد ز پشت خیمۀ نیلی پدید
آسمان گفتی گریبان کرده چاک
در فراق آفتابی تابناک
خور ز مشرق سر برهنه شد برون
چون سر یحیی میان طشت خون
پس ندا آمد که ای خیل اله
هین برون تازید سوی رزمگاه
بر رکاب پای مردی پا زنید
خویش را مستانه بر دریا زنید
هین برون تازید ای مستان عشق
باده می جوشد به تاکستان عشق
جرعهای ز آن بادهٔ بی غش زنید
خود سمندروار بر آتش زنید
هین برون تازید ای شیران جنگ
عرصه را بر روبهان دارید تنگ
الله ای لب تشنگان آب میغ
آب حیوان می رود از جوی تیغ
هین برون تازید لبها تر کنید
یاد محنت های اسکندر کنید
چون شنیدند آن یلان رزم کوش
از فراز عرش پیغام سروش
محرمان کعبۀ دیدار رب
جمله بر لبیک بگشادند لب
بهر قربانگاهش از میقات شوق
هَدی بُختیهای جان کردند سوق
وارث حیدر شه والا مقام
شد برون از خیمه چون بدر تمام
شد ز کوه طور سینا جلوه گر
نور خلاق هیولا و صور
شمع دین شقّ کرد مشکات ستور
پرده در شد طلعت الله نور
آفتاب از بهر آن شاه فرید
بارهٔ گردون به زیر زین کشید
جبرئیل آمد ز گردون، باشتاب
با دو پر بگرفت آن شه را رکاب
شد چو پایش با رکاب زین قرین
زهرهٔ زهرا، بمیزان شد مکین
احمد مرسل باعجاز عظیم
کرد ماه چارده شب را دو نیم
شهسوار بدر از پشت حجاب
کرد ردّ بر قوس گردون آفتاب
چون گرفت اندر فراز زین مکان
شد مسیحا بر فراز آسمان
موسی عمران فراز طور شد
کُه کمر دزدید و غرق نور شد
نی حنان الله، نطقم بسته باد
خامۀ تمثیل من اشکسته باد
شاهباز ذُروهٔ ذات البروج
کرد بر قوسین اَو اَدنی عروج
درع سالار رسل، زیب تنش
خفته صد داود زیر جوشنش
هشته بر سر از نبی تاج سحاب
رفته زیر ابر قرص آفتاب
کرده چون جوزا حمایل بر کمر
ذوالفقار حیدر لشگر شکر
مهر جم در نازش از انگشت او
دیو و وحش و طیر طوع مشت او
راند با لشگر به میدان وغا
آن سلیل تاجدار لافتی
شه چو خور وآن دختران روشنش
چون ثریا جمع در پیرامُنش
یا چو طوق هالهای بر گرد ماه
در میان چون نقطهٔ توحید، شاه
علویان از بهر دفع چشم بد
خواند بر وی، قل هو الله احد
راند حجّت ها بر آن قوم جهول
آن سلیل مرتضی، سبط رسول
گفت برگوئید، هان، من کیستم؟
من مگر محبوب داور نیستم؟
می ندانیدم مگر ای قوم لد
که منم فرزند سالار اُحُد
جدّ من پیغمبر آن نور نخست
که وجود انبیا ز آن نور رُست
مادر من بضعۀ پاک رسول
در حسب زهرا و در عصمت بتول
نک منم نوری ز نور انگیخته
خون من با خون شان آمیخته
کیستم من قره العین علی
در خلافت صاحب نصّ جلی
خون من، خون خدای لایزال
کی بود خون خدا، کس را حلال
بدعتی در دین نمودم اختراع؟
یا ز دین برگشتم ای قوم رعاع؟
کاین چنین بر کشتن من تشنه اید
جمله بر کف تیر و تیغ و دشنه اید
یا قصاصی از شما بر گردنم
رفته، تا باید تلافی کردنم
گرنه بشناسیدم ای اهل ضلال
نک منم، وجه خدای ذوالجلال
خون من دانید چه بود ریخین؟
تیغ بر روی خدا آهیختن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر وصفی از روز نبرد و قیام امام حسین (ع) در عاشورا است. در ابتدا، صبحگاه زیبایی توصیف میشود که همچون خورشید در حال سرزدن است. به رزم طلبی و شور و شوق عاشقان اشاره شده و از لشکر امام حسین دعوت به نبرد میشود. پیامهایی از آسمان به دلیران میرسد و این فراخوان باعث میشود که یلان رزم از کعبه یاد کرده و به سوی میدان جنگ بروند.
حسین (ع) به عنوان فرزند پیامبر و وارث حیدر (علی) توصیف میشود که در وسط میدان حاضر است. او از عزت و مقام و نسبت خود به پیامبر (ص) سخن میگوید و بر یارانش میگوید که خود را بشناسند و بدانند که خون او از خون خداست و ریختن آن گناه بزرگی است. در نهایت، او آماده است تا با دشمنان روبرو شود و بر حق بودن خود و ارزش خونش تأکید میکند. این شعر حالت حماسی و شجاعتی از قیام عاشورا را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: وقتی صبحگاه چهره صبحگاهان روشن و سفید شد، از پشت خیمه نیلی رنگی نمایان گردید.
هوش مصنوعی: آسمان را مانند فردی میدانیم که در غم دوری یک خورشید درخشان، لباسش را پاره کرده است.
هوش مصنوعی: خورشید از سمت مشرق با ظاهری برهنه و خالی طلوع کرد، مانند سر یحیی که در میان طشت خون قرار دارد.
هوش مصنوعی: صدایی آمد که ای گروه الهی، به سرعت به سوی میدان جنگ بروید.
هوش مصنوعی: بر اسب سوار شوید و با قدرت و شجاعت خود را به دریا بیفکنید.
هوش مصنوعی: بشتابید ای عاشقان و شوریدگان، چرا که در تاکستان عشق، شراب و شادی جاری است.
هوش مصنوعی: از آن شراب ناب جرعهای بنوشید و مانند سمند، خود را به آتش بیندازید.
هوش مصنوعی: به سرعت بیرون بیایید ای دلیران جنگ، و میدان را بر دشمنان کم کنید.
هوش مصنوعی: ای خداوند، ای منبع آب محبوب، آب حیات در حال جریان است و ما به دنبال آن در جوی روان هستیم.
هوش مصنوعی: توجه کنید و لبهایتان را تر کنید، تا یادآور سختیها و مصیبتهای اسکندر باشید.
هوش مصنوعی: وقتی آن دلاوران جنگ، پیام سروش را از بالای عرش شنیدند، به تلاش و کوشش پرداختند.
هوش مصنوعی: همه کسانی که به راز و رمزهای کعبه و دیدار با خدا آگاه هستند، با شوق و آمادگی پاسخ دعوت خدا را با کلامشان اعلام کردند.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق و شوق، جانهای سرشار از احساس و فداکاری به مقصد قربانگاهش هدایت شدند.
هوش مصنوعی: فرزند علی، که دارای مقام و مقام ارجمندی است، وقتی از خیمه بیرون آمد، مانند ماه کامل درخشان شد.
هوش مصنوعی: نور خالق و پیکرههای شگفتانگیز از کوه طور سینا نمایان شد.
هوش مصنوعی: شمع دین روشنایی را از خود منتشر کرد و پردهها کنار رفت تا ظهور زیبایی خداوند را نمایان سازد.
هوش مصنوعی: خورشید به خاطر آن شاه بزرگ، به زیر زین اسب خود آمد.
هوش مصنوعی: جبرئیل از آسمان با سرعت آمد و با دو بالش آن شاه را رهبری کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که پای او با رکاب زین همنشین شد، مانند زهرهٔ زهرا در وضعیت متعالی و مطلوب قرار گرفت.
هوش مصنوعی: احمد(پیامبر اسلام) با اعجاز بزرگ خود، ماه کامل چهارده را به دو نیم تقسیم کرد.
هوش مصنوعی: یک سوارکار بزرگ از پشت حجاب آسمان، تیرش را به سوی خورشید نشانه گرفت.
هوش مصنوعی: زمانی که بر روی زین نشسته شد، به جایگاهی رسید که مانند مسیحا در بالای آسمان قرار گرفت.
هوش مصنوعی: موسی پسر عمران بر فراز کوه طور رفت، کوه خم شد و در نور غرق گردید.
هوش مصنوعی: ای نی، به حرمت خدا، نغمهام را خاموش کن و بگذار قلم تمثیلم بشکند.
هوش مصنوعی: پرندهای بزرگ و باعظمت بر قلههای آسمان پرواز کرد و به نزدیکترین نقطه به اوج خود رسید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و شکوه رسولان اشاره میکند و میگوید که در زیر زره این بزرگوار، خصلتهای شگفتانگیز و قدرت داوود نهفته است. به نوعی نشاندهندهی عظمت و مقام والای آن شخص است.
هوش مصنوعی: هشت، بر سر نبی، تاجی مانند ابرهاست که زیر نور خورشید پنهان شده است.
هوش مصنوعی: مثل جوزا که کمر ذوالفقار حیدر را در بر گرفته است، لشکری همچون شکر را به دوش گرفته است.
هوش مصنوعی: مهر و زیبایی جمشید با ناز و کرشمهای که از انگشتان او میریزد، باعث میشود که دیوان، وحوش و پرندگان هم در برابر او تسلیم شوند و به فرمانش درآیند.
هوش مصنوعی: با سپاه و قدرت به میدان نبرد رفت، آن پادشاه عزتمند با افتخار و شجاعت.
هوش مصنوعی: پادشاه مانند خورشید است و دختران زیبا در اطراف او مانند ستارههای درخشان در آسمان جمع شدهاند.
هوش مصنوعی: مانند طوقی که دور ماه است، تو نیز در مرکز، مانند نقطهای از توحید و یگانگی، درخشان و برجستهای.
هوش مصنوعی: علویان برای حفاظت از خود در برابر چشمزخم، بر او «بگو خدا یکی است» را میخواندند.
هوش مصنوعی: استدلالها بر آن گروه نا آگاه انجام شد، آن فرزند مرتضی، نوه پیامبر.
هوش مصنوعی: بگو ببینم، من کی هستم؟ آیا من جز محبوب دادگر نیستم؟
هوش مصنوعی: من نمیدانستم که ای مردم، من فرزند سالار و رهبر جنگ اُحُد هستم.
هوش مصنوعی: جد من پیامبری است که نخستین نور را داراست و وجود همه پیامبران از آن نور نشأت گرفته است.
هوش مصنوعی: مادر من از نسل پاک پیامبر و در نسب از فاطمه و در پاکی مانند مریم مقدس است.
هوش مصنوعی: من شعلهای هستم از نور، و خون من با خون آنها درهم آغشته شده است.
هوش مصنوعی: من کیستم؟ من محبوب دلها و نفرین شده بر روی زمین هستم، که در مقام خلافت به روشنی و با دلایل واضح قرار دارم.
هوش مصنوعی: خون من از خون خدا نیست و هیچکس نمیتواند خون خدا را بیگناه بشمارد.
هوش مصنوعی: آیا من در دین تازهای به وجود آوردهام یا اینکه از دین دست کشیدهام، ای گروه مردم بیخبر؟
هوش مصنوعی: شما همه به کشتن من علاقهمندید و هر یک از شما سلاحی در دستان دارید.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که مدیون کسی هستم و باید جبران کنم.
هوش مصنوعی: ای اهل گمراهی، اگر من را میشناختید، میدیدید که من خودم تجلی خدای بزرگ و باجلال هستم.
هوش مصنوعی: خون من را میدانید چه بر سرش آمده است؟ مانند این است که شمشیری به سمت خدا نشانه رفتهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.