گنجور

نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۲۶ - آمدن جوان نصرانی به قتل آن حضرت

 

ایلیا و شنطیا باب من است

نام من هوشین، شقیقم هاشن است

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۲۶ - آمدن جوان نصرانی به قتل آن حضرت

 

غسل عیسی گر ز نهر اردن است

غسل تعمید من از خون من است

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۲۹ - ذکر آمدن لشگر به خیمه گاه

 

یا نه خود این هر دو شاه ذوالمن است

روح یک روحست اگر با صد تن است

نیر تبریزی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مثنوی پیک صبا

 

از جمالش نور مطلق روشن است

زین سبب نور دل و جان من است

وفایی مهابادی
 

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۲ - در شرح اسرار اسمای علی مرتضی

 

خاک تاریکی که نام او تن است

عقل از بیداد او در شیون است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۲ - در شرح اسرار اسمای علی مرتضی

 

مرتضی کز تیغ او حق روشن است

بوتراب از فتح اقلیم تن است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۲ - در شرح اسرار اسمای علی مرتضی

 

ناتوانی زندگی را رهزن است

بطنش از خوف و دروغ آبستن است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۷ - محاورهٔ تیر و شمشیر

 

ور صفای او ز قلب مؤمن است

ظاهرش روشن ز نور باطن است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۷ - خطاب به مخدرات اسلام

 

دور حاضر تر فروش و پر فن است

کاروانش نقد دین را رهزن است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۲۴ - ارض ملک خداست

 

عشوه های او همه مکر و فن است

نی از آن تو نه از آن من است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۷ - فقر

 

لاجرم از قوت دین بدظن است

کاروان خویش را خود رهزن است

اقبال لاهوری
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - سلام به هند بزرگ

 

ناامیدی حربهٔ اهریمن است

پیشش امّید آسمانی جوشن است

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode