وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - اتمام حجّت کردن حضرت سیدالشهدا (ع)
مظهر حقّم من و حق با من است
از وجودم شمع انجم روشن است
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۷ - ذکر شهادت عون فرزند عقیلة العرب، حضرت زینب
این گرامی گوهر عمّ من است
غنچه نورستۀ آن گلشن است
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۱۰ - ذکر شهادت حضرت شاهزاده علی اصغر علیه السلام
عشق را مادر ز زاد استرون است
عاشقان را قاف وحدت مسکن است
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۲۶ - آمدن جوان نصرانی به قتل آن حضرت
ایلیا و شنطیا باب من است
نام من هوشین، شقیقم هاشن است
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۲۶ - آمدن جوان نصرانی به قتل آن حضرت
غسل عیسی گر ز نهر اردن است
غسل تعمید من از خون من است
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۲۹ - ذکر آمدن لشگر به خیمه گاه
یا نه خود این هر دو شاه ذوالمن است
روح یک روحست اگر با صد تن است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۸ - در بیان آنکه حقیقت عشق و مصداق آن مفهوم حضرت خامس آل عبا سید الشهدا علیه السلام است
گر به صورت آن ولی ﷲ زن است
زن مخوانش محض ذات ذوالمن است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۲۴ - در اثبات وجود فایض الجود محمد بن الحسن بن علی النقی صلوات ﷲ علیه و علی آبائه
ور که گوید بی زتن نفس من است
نفس او و روح اویم در تن است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۲۴ - در اثبات وجود فایض الجود محمد بن الحسن بن علی النقی صلوات ﷲ علیه و علی آبائه
سرّ حق را قلب عارف مخزن است
جان او از نور مهدی روشن است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵ - در بیان میدان داری علمدار کربلا و سقای اهل بیت علی مرتضی، حضرت ابوالفضل العباس و اتمام حجت نمودن آن مولای ناس بر آن فرقه نسناس
تا مرا دست علم بگرفتن است
مر علَم را ننگ، از دست من است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۸ - در بیان نصیحت کردن آن شیر بیشه ایجاد و قبله اقطاب و اوتاد بر اهل جور و عناد لعنت ﷲ علیهم الی یوم التناد
ما نه آن شمعیم کز سر روشن است
شمعمان روشن به نور ذوالمن است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۱۹ - در تحقیق افعال خضر و اسرار آن
موسیا این نکته ز اسرار من است
گرچه در شرع تو نا مستحسن است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵۴ - در تطبیق این دو حدیثکه لنا مع ﷲ حالات هو نحن و نحن هو و نحن نحن و هو هو و حدیث دیگر که ما عرفناک حق معرفتک فرماید
تو عجب داری که این چون ممکن است
این عجبتر کت نه قلبت موقن است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵۸ - رجوع به مطلب و بیان عدل و سرّ صراط در ضمن آن
رحمت خاصش ولی بر مؤمن است
کو به توحید و به عدلش موقن است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۵ - آمدن آن جوانمرد پاک فطرت حق پرست عیسوی ملت به قتلگاه
تخته و ناقوس، چوب و آهن است
بانگ حق جذاب جان مؤمن است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۷ - در نصیحت صورت پرستان بیشریعت که به اسم شرع اکتفاء نموده و از معنی بیخبرند
شرع حق مانند حلم مؤمن است
شرع باطل خواب نفس رهزن است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۸ - در معنی کریمه و ثیابک فطهر
صورت بی مغز و معنی ممکن است
معنی بی صورت امّا موهن است
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۷۱ - در بیان شهادت عبدﷲ بن الحسین علیه السلام
هین چه گویی، رهنما موی من است
راهبر گاهی و گاهی رهزن است
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۳- سوره آل عمران » ۱۲- آیات ۳۵ تا ۳۷
وضع چون شد دید اُنثی از تن است
گفت یا رب مرد کی همچون زن است
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۳- سوره آل عمران » ۱۹- آیات ۵۹ تا ۶۳
بگذر از این ، گفت حیدر با من است
حق بود با هر که صادق در فن است