بخش ۵۴ - در تطبیق این دو حدیثکه لنا مع ﷲ حالات هو نحن و نحن هو و نحن نحن و هو هو و حدیث دیگر که ما عرفناک حق معرفتک فرماید
تا شکسته عشق مُهر نطق من
وز زبان من بود جاری سخن
گوش معنی برگشا بار دگر
سوی من بر فهم اسرار دگر
بعد از این مُهر سکوتم بر لب است
در حقیقت هم سکوتم مشرب است
حالیا مأمور بر نطقم از او
چون نگویم زآنکه او گوید بگو
طوطی ام من آن سخنگو دیگر است
گرچه زین سر نوشی امّا زآن سر است
حالیا بی پرده سرّ پرده دار
می تراود از لبم بیاختیار
نی نیوشی زین سپس گفتار من
دان غنیمت حالیا اسرار من
تا که بیرون کرده اشتر شقشقه
کن حواس خویش جمع از تفرقه
هوش خود آماده ساز و گوش کن
جام را از دست ساقی نوش کن
تا که این دریاست در جوش و خروش
ضبط گوهر کن گرت ذوق است و هوش
این خبر نص صحیح از صادق(ع) است
که ز حق منصوص بر حق ناطق است
با خدا ما راست هر دم حالتی
گه بود او ما و، ما او، ای فتی
چون گذشت این، اوست او، ماییم ما
او حق است و زو هویداییم ما
جای دیگر سیّد لولاک گفت
این سخن وز معرفت درّی بسُفت
که تو را نشناختیم ای ذو صفت
آن چنانکه هست حق معرفت
این سخن با آنکه فرموده امام
ظاهراً دارد منافاتی تمام
گرچه در معنی موافق با هم است
لیک پیش غیر عارف مبهم است
زآنکه باشد گرچه کامل معرفت
دون توحید است آن از هر جهت
زآنکه در وحدت دویی شد بر کنار
معرفت را بر دویی باشد مدار
گوش بگشا بهر تحقیقش نکو
تا بیابی شرح آن را مو به مو
گفتمت زین پیش در قوس صعود
متّصل گردد چو سالک بر وجود
طی به سوی نقطه خط ره شود
او به ذات اینجا فناء فی ﷲ شود
چونکه فانی گشت در ذات وجود
قلب او گردید مرآت وجود
کی بود اندر وجود ای جان، دویی
نیست این جا هیچ مایی و تویی
نقطه ناطق که دُرّ نقطه سُفت
آن سخن را در مقام نقطه گفت
در مقام نقطه غیر از نقطه کیست
نقطه چون خط شد به وی راجع یکی است
لاجرم گر نقطه گوید مکتتم
بودم اندر خط و اینک نقطهام
تو عجب داری که این چون ممکن است
این عجبتر کت نه قلبت موقن است
این مقام اهل جمع است ای پسر
تا تو در فرقی نداری زآن خبر
باز بگشا گوش جان ای ممتحن
وز مقام معرفت بشنو سخن
شخص کامل کآن پیمبر یا ولی است
در ولایت صاحب سرّ علی است
چونکه اندر ذات حق گردد فنا
زآن فنا یابد به سر تاج بقاء
در مقام فرق باز آید ز جمع
روشن اندر فرق گردد همچو شمع
خلق را بر جمع تا دعوت کند
دیگران را ز اهل این نعمت کند
لاجرم او را ز اسرار وجود
هست هر دم صد نزول و صد صعود
چونکه جانش بر مراتب مالک است
پس دمی واصل زمانی سالک است
هر دمی بعد از مقامی ناطق است
هرچه گوید در مقامش صادق است
چونکه واصل گشت گوید نقطهام
هست یعنی جز وجود اینجا عدم
چونکه از نقطه به خط برگشت باز
گوید از راه و منازل حرف و راز
همچنین تا باز برگردد به جمع
گوید از ره نکتهها با اهل سمع
زآن منازل معرفت باشد یکی
کآن بود ملکوت بیریب و شکی
چون رسد بر منزل ملکوت آن
از مقام معرفت سازد بیان
چونکه بر جبروت منزل باز کرد
از حقیقت نکتهها آغاز کرد
آن حقیقت منزل جبروت ماست
چونکه بر اعیان رسد جبروت لاست
هست اعیان منزل توحید ما
تو ندانی چون نِهای، همدید ما
شد چو اعیان منزل او ای سند
حرف از توحید و وحدت میزند
چونکه بیرون تاخت از اعیان فَرَس
منزل اسماست او را زآن سپس
گوید آنجا از صفات حق سخن
یا ز اوصاف ولی ممتحن
بر صفات و اسم یابد رابطه
کآن صفت خود اوست در حق واسطه
چون گذشت از منزل اسماء تمام
شد فناء فیﷲ ذاتش، والسلام
اندر آنجا نفی شد اسم و صفت
گنجد اینجا چون بیان معرفت؟
میرسد توحید اینجا بر کمال
زآنکه شد نفی صفاتش لامحال
از مقام معرفت تا این مقام
راه بسیار است میدان ای همام
پس بیان ما عرفناک است راست
زآنکه حق معرفت در حق فناست
در مقام نقطه سلطان وجود
شد منزه از تعیّن وز قیود
مر تعیّن را در اینجا بار نیست
غیر یار اندر سرا دیّار نیست
بر ثبوت خویش ذات کردگار
می زند بر غیر اینجا ذوالفقار
باز باید کرد بر مطلب رجوع
دل ز وصف حق کجا گردد قنوع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بیان مفاهیم عمیق عشق، سکوت، و معرفت میپردازد. شاعر از شکسته شدن عشق و تبدیل آن به نطق و کلام سخن میگوید و دعوت به شنیدن اسرار و معانی نهانی از طرف الهی میکند. او به نوعی تأکید میکند که عشق و سکوت در حقیقت یکی هستند و در واقع سکوت، یک نوع نوشیدن از معارف الهی است.
شاعر در ادامه اشاره میکند که از طریق گفتگو با خداوند، انسان به حقیقت وجود نزدیک میشود و در نهایت به فنا در ذات الهی دست مییابد. او تأکید دارد که در این مقام، ماییت و توییت از بین میرود و هیچ دوئی وجود ندارد. همچنین، نقاط عطف معرفت و سیر سالک به سمت حقیقت الهی را توصیف میکند.
در نهایت، او ضرورت گشودن گوش جان و تحقیق در مقام معرفت را بیان میکند تا به درک عمیقتری از وجود و توحید برسد. در این مسیر، همه چیز به وحدت و عدم دوئی ختم میشود، و معرفت حقیقی در فنا و انکسار وجود الهی تجلی مییابد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق به دل من ضربه نمیزند و من از زبانم قادرم سخن بگویم.
هوش مصنوعی: به شنیدن و درک مفاهیم جدید توجه کن و دوباره به من نگاه کن تا رازهای تازهای را بفهمی.
هوش مصنوعی: پس از این، سکوت من بر لبهای من نقش میبندد و در واقع، این سکوت من نوعی اعتقاد و گرایش معنوی است.
هوش مصنوعی: حالا من موظفم که دربارهاش صحبت کنم، اما چطور باید بگویم وقتی خودش میگوید بگو؟
هوش مصنوعی: من طوطیام، و طوطی دیگری نیز هست که سخن میگوید. هر چند که من از این سمت نوش مینوشم، اما از آن سمت یعنی سمت دیگر قرار دارم.
هوش مصنوعی: هماکنون بدون هیچ کجروی، رازی که در دل دارم، به طور ناخواسته از لبهایم بیرون میآید.
هوش مصنوعی: نی نیوشی از من بشنو که حالا زمان گرفتن کارهایی است که در دست دارم. اسرار و حرفهای من را بشنو و از آن بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: هنگامی که شتر از شدت بارش عرق میکند و صدای خاصی ایجاد میکند، باید تمرکز خود را از حواس پرتیها دور کرده و به یکپارچگی و توجه برگردانی.
هوش مصنوعی: خودت را آماده کن و به دقت گوش بده، لیوان نوشیدنی را از ساقی بگیر و بنوش.
هوش مصنوعی: تا زمانی که این دریا در حال خروش و جنب و جوش است، اگر ذوق و هوش داری، باید گوهر را فراهم کنی.
هوش مصنوعی: این خبر به وضوح بیانگر این است که از جانب حضرت صادق (ع)، چیزی بهطور معتبر و قابل اعتماد انتقال یافته که به حق و حقیقت اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ما همیشه با خدا هستیم و هر لحظه حالاتی داریم. گاهی او در ما و ما در او احساس میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که این مسأله به پایان برسد، آن شخص (او) همان است که هست، و ما نیز فقط خودمان هستیم. او حقیقت است و ما از او روشن و نمایانیم.
هوش مصنوعی: در جای دیگر، سیّد لولاک این سخن را بیان کرده و از معرفت به عنوان گنجی با ارزش یاد کرده است.
هوش مصنوعی: ما نتوانستیم تو را آنگونه که هستی بشناسیم، ای دارای صفات بسیار. ما حق شناختت را ادا نکردیم.
هوش مصنوعی: این حرف که امام گفته، ظاهراً هیچ تضادی با اصل موضوع ندارد.
هوش مصنوعی: اگرچه در مفهوم با یکدیگر همراستا هستند، اما برای کسانی که آگاه نیستند، هنوز هم نامشخص و مبهم به نظر میآید.
هوش مصنوعی: هرچند کسی ممکن است در شناخت و درک کامل باشد، اما اگر به مرحله توحید نرسد، هنوز در مرتبهای پایینتر از آنچه باید است.
هوش مصنوعی: چون در وحدت، دوگانگی وجود دارد، درک و معرفت نیز بر پایه همین دوگانگی شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: به دقت گوش کن تا درباره آن به خوبی بفهمی و جزئیاتش را به وضوح درک کنی.
هوش مصنوعی: به تو گفتم که در مرحله صعود، باید مانند کسی که در جستجوی حقیقت است، به وجود خود و عواقب آن متصل شوی.
هوش مصنوعی: به سوی نقطهای در حرکت است و در این مسیر به ذات الهی نزدیک میشود و در آنجا محو او میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که قلب او در حقیقت وجود محو و فانی شد، به مانند آینهای از وجود نمایان شد.
هوش مصنوعی: ای جان، در وجود هیچکس دوگانگی وجود ندارد؛ اینجا نه منی هست و نه تویی.
هوش مصنوعی: یک نقطه ناطق وجود دارد که مانند دُرّی، سخن در مقام خود را به روشنی بیان میکند.
هوش مصنوعی: در مقام نقطه، هیچکس نمیتواند غیر از خود نقطه باشد. وقتی نقطه، تبدیل به خط شود، به او نسبت داده میشود که یکی است.
هوش مصنوعی: به ناچار اگر نقطه بگوید، من نوشتاری از قبل داشتم و حالا به شکل یک نقطه درآمدهام.
هوش مصنوعی: تو شگفتزدهای که این موضوع چطور ممکن است، اما شگفتانگیزتر این است که قلب تو به این موضوع اطمینان دارد.
هوش مصنوعی: این وضعیت برای جمعی از اهل ادب و فلسفه است، ای پسر، تا زمانی که تو از آنچه درونیتری و متفاوت است، آگاه نیستی.
هوش مصنوعی: خود را آماده کن و با دقت به حقایق معنوی گوش فرا بده، زیرا از جایگاه شناخت و آگاهی، مطالب مهمی برایت بیان خواهد شد.
هوش مصنوعی: شخص کامل، همان پیامبر یا ولی است که در مسیر رهبری، دارای معرفت و اسرار واقعی علی (ع) است.
هوش مصنوعی: وقتی که وجود حق از بین برود، از همین از بین رفتن است که سری از بقا به دست میآید.
هوش مصنوعی: در جایگاه ویژهای که وجود دارد، تفاوتها روشن میشود و مانند شمعی که در تاریکی میدرخشد، از میان جمعیت تمایز پیدا میکند.
هوش مصنوعی: آفرینش را به هم میآورد تا دیگران را به سوی اهل این نعمت دعوت کند.
هوش مصنوعی: بیتردید، او به واسطه رازهای وجودش، هر لحظه از عالم بالا فرود میآید و به عالم پایین صعود میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که انسان به درجات بالایی از توجه و معرفت دست پیدا کند، در هر لحظهای که به حقیقت پیوند میخورد، در مسیر سلوک معنوی قرار دارد.
هوش مصنوعی: هر لحظه بعد از یک مقام یا مرتبه، حرفی برای گفتن دارد و هر چه در آن مقام بیان میشود، راست و درست است.
هوش مصنوعی: زمانی که به حقیقت و اصل خود برسد، میگوید که من فقط نقطهای از وجود هستم؛ یعنی در اینجا چیزی جز وجود فعلی نیست و هیچ عدمی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: زمانی که از نقطهای به خطی برمیگردی، دوباره از مسیر و مراحل مختلف صحبت میکنی و رازها را بیان میکنی.
هوش مصنوعی: تا دوباره به جمع بازگردد و از نکات راه به اهل گوش و شنوا بگوید.
هوش مصنوعی: یکی از درجات شناخت و آگاهی وجود دارد که آن مقام ملکوتی است، بدون هیچ گونه تردید و شک.
هوش مصنوعی: زمانی که شخص به درک و مقام بالای معرفت دست پیدا کند، میتواند به بیان و توضیح معانی ملکوتی و رازهای عمیق بپردازد.
هوش مصنوعی: زمانی که بر قدرت و عظمت خود منزلت یافت، به بیان نکات واقعی و عمیق آغاز کرد.
هوش مصنوعی: این حقیقت، جایی از قدرت و عظمت ماست که وقتی به جلوهها و موجودات میرسد، آن قدرت و عظمت به تصویر کشیده میشود.
هوش مصنوعی: در این بیت گفته میشود که وجودهایی که در خانهی توحید هستند، تو نمیدانی که چگونه در آنجا هستند؛ زیرا همواره ما آنها را میبینیم.
هوش مصنوعی: وقتی که حضرات و شخصیتهای بزرگ به منزل او میآیند، او در مورد توحید و یکی بودن خدا سخن میگوید.
هوش مصنوعی: وقتی که اسب از دامن پر از جواهرات خارج میشود، منزلت و عظمت او نمایان میشود.
هوش مصنوعی: در آنجا درباره ویژگیهای پروردگار صحبت میشود یا از صفات ولیای که مورد آزمایش قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ویژگیها و نامهای به دست آمده، ارتباطی دارند که آن ویژگیها در واقع نشانهای از خود او هستند و در مقام واسطه عمل میکنند.
هوش مصنوعی: پس از اینکه از مراحل و نشانهها عبور کرد، فنا در ذات الهی او کامل شد، و پایان کار است.
هوش مصنوعی: در آنجا، نام و ویژگیها از بین رفتهاند؛ حال چگونه میتوان به معرفت و شناخت در اینجا پرداخت؟
هوش مصنوعی: در اینجا به مرحلهای از توحید میرسیم که به کمال خود نزدیک میشود، زیرا وجود تمامی صفات او، غیرممکن و ناپذیرفتنی است.
هوش مصنوعی: در مسیر دستیابی به درک و علم عمیق، فاصله و مراحل زیادی وجود دارد، این را بدان ای دوست.
هوش مصنوعی: بیان ما از معرفت، درست و واقعی است، زیرا در حقیقت، شناخت و معرفت به فنا و زوال است.
هوش مصنوعی: در جایگاه اصلی و حقیقی خود قرار گرفتم و از همه محدودیتها و مشخصات بینزدیکی و پاکی برخوردار شدم.
هوش مصنوعی: در اینجا تکیه بر هویت خاصی نیست و غیر از محبوب، کسی در این سرزمین وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این شاعر به این نکته اشاره میکند که خداوند، در حقیقت خود، ثابت و پایدار است. او با قدرت و قاطعیت بر غیر از خود، که به نوعی اشاره به جهان و مخلوقات دارد، تأثیر میگذارد و همچون شمشیری قوی و برنده، در پی حفظ و تأکید بر حقیقت خود عمل میکند.
هوش مصنوعی: باید دوباره به مسألهای که در ذهن داریم، برگردیم؛ دل از وصف و توصیف خداوند به کجا میتواند قانع شود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.