عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۳ - تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع)
علم معنی عالم جانها گرفت
علم صورت در زمین مأوی گرفت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۳ - تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع)
علم معنی خانهٔ دلها گرفت
واندر آنجا منزل و مأوی گرفت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۰ - تنبیه در آنکه از غیرببری و بخود روی آوری تا درحجاب نمیری
هر که دنیا دار شد دنیا گرفت
خویش را در پیش شیطان جا گرفت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۶ - ذکر دانش خرگوش و بیان فضیلت و منافع دانستن
زو پری و دیو ساحلها گرفت
هر یکی در جای پنهان جا گرفت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۵ - شخصی به وقت استنجا میگفت اللهم ارحنی رائحة الجنه به جای آنک اللهم اجعلنی من التوابین واجعلنی من المتطهرین کی ورد استنجاست و ورد استنجا را به وقت استنشاق میگفت عزیزی بشنید و این را طاقت نداشت
رفت آن ماهی ره دریا گرفت
راه دور و پهنهٔ پهنا گرفت
همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴
فتنه از بالای تو بالا گرفت
شهر از آن رفتار خوش غوغا گرفت
صانع از روی تو شمعی برفروخت
آتشی زان شمع در دلها گرفت
زلف مشکین تو بر هم زد صبا
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳
کار بالای تو تا بالا گرفت
در همه دلها خیالت جا گرفت
هر که رفتار تو دید از بیم جان
هم ترا بهر شفاعت پا گرفت
تا نمی دیدم بلای جان ترا
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۳
از سر زلفش دلم سودا گرفت
وز دو لعلش آتشی در ما گرفت
قامت آن سرو آزاد از چه روی
سایه ی لطف از سر ما واگرفت
چون بدیدم قامتش را در زمان
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷
عشق دلبر در دل ما جا گرفت
خانه خالی دید از آن مأوا گرفت
عاشق مستیم و در کوی مغان
عاقلان را کی بود بر ما گرفت
هر کسی دستی و دامانی دگر
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸
آتش عشقش خوشی در ما گرفت
بعد از آن در جملهٔ اشیا گرفت
رند سرمستیم در کوی مغان
محتسب را کی بود بر ما گرفت
آن دل سرمست این دیوانگان
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹
چشم مستش گوشه ای از ما گرفت
گوئیا از ما عنایت وا گرفت
عارفانه خلوتی خالی گزید
کنج خلوتخانهٔ تنها گرفت
دل ز هجرش گر بنالد گو بنال
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱
سید ما بر درش مأوا گرفت
گوشه ای در جنت المأوا گرفت
خاطر ما در خرابات مغان
خوش مقامی یافت آنجا جا گرفت
مبتلائیم از بلای عشق او
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۳۱ - قیام نمودن ابسال به دایگی سلامان و دامن بر زدن در پرورش آن پاکیزه دامان
پایه حسنش بسی بالا گرفت
در همه دلها هوایش جا گرفت
اهلی شیرازی » سحر حلال » بخش ۱۸ - رفتن جم بشکار و عاشق شدن بر گل
از سر تخت آمد و صحرا گرفت
در غم دل نیست بر اینها گرفت
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱
ناله از نی گریه از مینا گرفت
خون دل از ساغر صهبا گرفت
غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵
هرکه خو با دلبر ترسا گرفت
در خرابات مغان مأوا گرفت
هرکه چون مجنون به لیلی داد دل
پوست پوشید و ره صحرا گرفت
ناوک مژگان آن ابرو کمان
[...]
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۹ - در معنی اینکه پختگی سیرت ملیه از اتباع آئین الهیه است
پای تا در وادی بطحا گرفت
تربیت از گرمی صحرا گرفت
ملکالشعرا بهار » مسمطات » کار ما بالا گرفت!
شاه نو بر تختگه ماوا گرفت
بار دیگر حق به مرکز جا گرفت
بار دیگر کار ما بالا گرفت
آتش اندر خصم بیپروا گرفت
ملکالشعرا بهار » مسمطات » کار ما بالا گرفت!
مجلس سرگشته از نو پا گرفت
شکر ایزد، کار ما بالا گرفت
زین دو تن کار وطن مبنا گرفت
بود لطف او که دست ما گرفت
زانکه گردون کینهٔ دانا گرفت