گنجور

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار شیخ خرقان در دم آخر

 

تا بدانندی که با دانای راز

بت پرستی راست ناید، کژ مباز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ واسطی که گذارش بر گور جهودان افتاد

 

گر نسیم دولتی آید فراز

پرده اندازد ز روی کار باز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت رازجویی موسی از ابلیس

 

حق تعالی گفت با موسی به راز

کاخر از ابلیس رمزی جوی باز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » شیخی که از سگی پلید دامن در نچید

 

سایلی گفت ای بزرگ پاکباز

چون نکردی زین سگ آخر احتراز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » مناجات رابعه با خداوند

 

رابعه گفتی که ای دانای راز

دشمنان را کار دنیا می‌بساز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی طلب » حکایت محمود و مردی خاک‌بیز

 

همچنان بس خاک می‌بیزی تو باز

پادشاهی کن که گشتی بی‌نیاز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی عشق » بیان وادی عشق

 

می‌تپد پیوسته در سوز و گداز

تا بجای خود رسد ناگاه باز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی عشق » حکایت مجنون که پوست پوشید و با گوسفندان به کوی لیلی رفت

 

یک تن از قومش به مجنون گفت باز

سر برهنه مانده‌ای ای سرفراز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی عشق » حکایت مفلسی که عاشق ایاز شد و گفتگوی او با محمود

 

آن سخن گفتند با محمود باز

کان گدایی گشت عاشق بر ایاز

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۲۱
sunny dark_mode