صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱ - دیباچه و مقدمه
گردد اندر مدحت سلطان عشق
زبدة الاسرار هم دیوان عشق
هر متاعی را دکانی خود سزاست
زبدة الاسرار دکان فناست
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۲ - مطلع دیوان
مطلع دیوان اسرار قدیم
هست بسم ﷲ الرّحمن الرّحیم
آن کتاب ﷲ که گنج حکمتاست
افتتاح او به باب رحمت است
حق چو چنگ آفرینش کرد ساز
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۳ - در بیان حدیث «کنت کنزا مخفیاً فاحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی اعرف » و ظهور حضرت مصطفوی صلی الله علیه و آله که دارای مراتب نبوت و امامت و ولایت خاصه است علی وجه الکمال
پیش از این ایجاد، ذات ذو الجلال
کنز مخفی بود در عین کمال
و آن هویت بحر سرپوشیده بود
بر ظهور خویش ناجوشیده بود
شاهد ذات آن نگار پرده در
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۴ - در نعت حضرت ختمی مآب و بیان اتحاد آن نقطه حقیقت اصطفا با علی مرتضی(ع)
احمد(ص) صاحب کمال با نسق
که به لولاک اومخاطب شد ز حق
رشحه ای از ابر فیضش کاف و نون
غرق بحرش علم ماکان و یکون
شرع پاک حق ز حق منهاج اوست
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۵ - در معنی «انا و علی من نور واحد » و مجملی از معراج و مقام ولایت
اتّحاد جسم احمد(ص) با علی(ع)
چون به حدی شد که آن داند ولی
بود رازی در دو یار مهر کیش
کآن ز حد جسم و امکان بود بیش
وحدت آمد مر مکان را تنگ کرد
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۶ - در تنزل از مقام ولایت به مرتبه نبوّت و ظهور حضرت احدیّت و تمجید پیر طریقت به معرفت فرماید
خه خه ای طوطی فکرت بال من
کز پس آیینه گویی حال من
سرّ سرپوشیده را سربسته گو
شو مقیّد باز و حرف از رسته گو
بود جانت گرچه شکرخوار بس
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۷ - رجوع به مقام ولایت و سرّ حقیقت و تنزل سلطان هویّت به عالم صورت و بیان شرافت خاک و مدحت شاه اولیاء «علیه صلوات ﷲ العلی الاعلی»
طوطی جان باز شکرخوار شد
حرف از آن لب گفت و شکربار شد
گشت از گل منقطع یکبارگی
شد شکرخوار از پس گُل خوارگی
تاکنون بودت به قولم گوش جان
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۸ - در بیان آنکه حقیقت عشق و مصداق آن مفهوم حضرت خامس آل عبا سید الشهدا علیه السلام است
هرچه گویم، عشق از آن باشد فزون
مطلق است از کیف و کم و چند و چون
راست گویم، عشق مصداقش حق است
در حقیقت عشق،حقّ مطلق است
بر ظهور عشق خویش آن ذات پاک
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۸ - در بیان آنکه حقیقت عشق و مصداق آن مفهوم حضرت خامس آل عبا سید الشهدا علیه السلام است
باردیگر دار حاضر گوشِ هوش
خوش ز وحدت نکتهای دیگر نیوش
نکتهای خوش بشنو از صاحبدلی
از زبان من ز پیر کاملی
چونکه چشمخارجی هر جا بد است
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۹ - در مرتبه فنا و بقای درویش کامل واصل
جان چه در دل بر فنا شد زآن سر است
جان عاشق نیست جان دلبر است
کشتگان کربلا عین حقند
زآنکه غرق عشق هوی مطلقند
زین سببشان در خطاب و در سلام
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۰ - درمعنی دل و عظمت و جلال ولی صاحبدل و نکته فی قلوب من والاه قبره
ای مغنی پرده ای دیگر نواز
چنگ را کن بر نوای عشق ساز
کن دمی تألیف نی را در نغم
تا ز خود گردم مگر آن دم عدم
چون چو نِی خالی شدم پاک از خودی
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۱ - در شرح سواری یکه تاز عرصه میدان وحدت و عنقای قاف هویّت و شرح مقام بقاء در وصف حضرت سید الشهدا علیه السلام والثناء در ضمن مکالمه آن مولا با بنت حضرت سیدة النساء صلوات ﷲ علیها فرماید
چونکه شاه عشق را در کربلا
عشق زد در دشت جان بازی صلا
ظهر عاشورا در آن صحرای کین
دید خود را بی کس و یار و معین
مهره ای در نرد عشق انداخته
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۲ - درغلبه عشق و صعود روح به مقام جمع در سیر الی ﷲ
ای دل عاشق کجایی هوش دار
مستی اَر هم، بر سخن روپوش دار
پرده را یکباره از مستی مدر
جایِ مهری هم گذار و کن گذر
حرف هایت پرده را یکجا درید
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۳ - در تنزل روح از مقام تجرد به عالم صورت و مجملی از معنی حدیث نورانیت
ای دل از عشق قوی دم، دم مزن
قطره ای خوردی تو از یم دم مزن
این حدیث منقلب را کور کن
شیر را برعکس، صید گور کن
مهر تابان را حقیر ذره بین
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۴ - و له فی مقام الوحدانیه المطلقه
کهنگی در عشق نبود ای ولد
کین صفات کثرت است و او احد
کهنه و نو نیست در بازار او
کهنه ها را نو کند دیدار او
گرچه عالم پر از این آوازه است
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۵ - در بیان سواری آن یکه تاز عرصه وحدت و میدان دار میدان هویت و رُفرُف سوار معراج ولایت و تعریف ذوالجناح آن جناب فرماید
چونکه زینب(س)در سرادق بازگشت
سوی میدان، شاه میدان تازگشت
ذوالجناح عشق آتش خوی شد
بیزبان، اِنّی اناﷲ گوی شد
بیزبان حاشا که اندر کوی حق
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۶ - در رسیدن جذبه عشق و اجتذاب روح سالک عارف از مقام سلوک به عالم جذب فرماید
باز باد جذبه میجنباندم
گر روم بپذیر، کو میخواندم
عون گرداننده با گردنده شد
گردش و دل هر دو ازجا کنده شد
زین پریشان گفتها در حیرتم
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۷ - خطاب به پیر طریقت و تمجید ذات آن حضرت
ای علی رحمت ای شاه ملیک
ای عری ذات تو از شبه و شریک
ای تو گنج و جمله اسماء چون طلسم
ای تو جانِ جان و مافیها چو جسم
ذات تو پاینده و ربانی است
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۸ - درخطاب به ولی حضرت معبود و سلطان وجود و مالک غیب و شهود، حضرت مهدی موعود علیه صلوات والسلام من ﷲ الودود و طلب استعانت از آن شاه ذوالجود نمودن و (من ﷲ التوفیق)
ای امام حی قائم، شاه دین
خالق جان، قطب امکان، ماه دین
ای به فیض دم به دم خلاّق خلق
همّت شیرازة اوراق خلق
ای وجودت علّت ایجاد جان
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۹ - در طلب یاری نمودن آن سید بشر در میدان و شهادت حضرت ولی اکبر اعنی علی اصغر والاعانه من خالق القضا و القدر
چونکه بحر لایزالی کرد موج
کار عشق لاابالی یافت اوج
شاه عشق آن مالکالملکِ فقط
کرد در میدان قیام اندر وسط
در رکابش انبیاء حاضر همه
[...]