بخش ۱۵ - در بیان سواری آن یکه تاز عرصه وحدت و میدان دار میدان هویت و رُفرُف سوار معراج ولایت و تعریف ذوالجناح آن جناب فرماید
چونکه زینب(س)در سرادق بازگشت
سوی میدان، شاه میدان تازگشت
ذوالجناح عشق آتش خوی شد
بیزبان، اِنّی اناﷲ گوی شد
بیزبان حاشا که اندر کوی حق
بد زبان لَنْتَرانی گوی حق
گشت ازو آتش گلستان بر خلیل
خضر را در رهنوردی بُد دلیل
برق نعلش نار نخل طور بود
موسی آن را نار دید و نور بود
زنده از هر تار مویش در شمیم
صد هزاران عیسی محیالرمیم
آسمان ها بسته موی دمش
بحر امکان گردی از خاک سُمش
چون عنان او سبک در راه شد
خاک صحرا هم صفات ﷲ شد
جای هر گامی که بر میداشت او
انبیاء را بود جای چشم و رو
چون به میدان شهادت پا نهاد
پا برون از ملک اَو اَدنی نهاد
شد رکابشحلقه عرش برین
عرش یعنی پای آن عرش آفرین
این سخن را هِل بجا تکلیف نیست
ذوالجناح عشق را تعریف نیست
ذوالجناحا تیزتک شو شب رسد
باز ترسم کز قفا زینب(س) رسد
وصفها جز لفظ پیچاپیچ نیست
قصد عاشق جز شهادت هیچ نیست
الغرض شد سوی میدان رهنورد
ذوالجناح و فارِس او شاهِ فرد
آفتاب عشق میدان تاب شد
عقل آنجا برف بود و آب شد
عقل تنها نِی دم از هیهات زد
عشق را هم بُهت برد و مات زد
لامکان وآنجا که فوق عرش بود
زیر سمّ ذوالجناحش فرش بود
تا به خدمت بوسدش نعل سمند
قاب قوسین از حدخود شد بلند
لامکان شد پَست بر بالای او
پَست و بالا گشت تنگ از جای او
پردة کشف الغطا برچیده شد
وآنچه حیدر را یقین بُد دیده شد
ذات مطلق بیحجاب ای مرد کار
گشت در میدان توحید آشکار
هین چه میدان، ساحت غیب الغیوب
نُه سپهرش جزو خاک و خاکروب
آفتاب لایزالی برفروخت
پرده های لَنْتَرانی را بسوخت
بیحجاب اسرار ذات مکتتم
از حجاب افتاد بیرون تام و تم
آنکه در معراج وحی از وی رسید
پیش پیش ذوالجناحش میدوید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره حماسه و عشق زینب و دلاوری او در میدان جنگ است. زینب بعد از بازگشت به میدان، به شجاعت و عشق ذوالجناح (اسب امام حسین) اشاره میکند که با آتش عشق در حرکت بود. او به ویژگیهای بینظیر این اسب اشاره میکند که همچون نماد حق و حقیقت است. زینب به شجاعت و ایثار میپردازد و میگوید که هر گامی که ذوالجناح برمیدارد، مکان مقدسی است و مورد توجه انبیاء است.
شعر به نمادگرایی معانی عمیق در صحنههای غیبی و عرفانی میپردازد، جایی که ذوالجناح عشق به شهادت میرسد و فضای میدان به نحوی به عرش خدا نزدیک میشود. در اینجا عشق بر عقل غلبه میکند و اسرار الهی در میدان توحید آشکار میشود. در مجموع، شعر به تجلی عشق و وفاداری در شرایط سخت اشاره دارد و مرزهای عالم ماده و معنا را در هم میشکند.
هوش مصنوعی: وقتی زینب(س) به خیمهها برگشت و به میدان نگاه کرد، آقا امام حسین(ع) نیز به میدان بازگشت.
هوش مصنوعی: اسب عشق به قدری سرشار از احساس و شور شده که مانند کسی که بیزبان است، فقط به شکل گویای خود میگوید من همان هستم که هستم.
هوش مصنوعی: اگر کسی زبان ندارد، نباید در کوی حق بدگویی کند. کسی که حق را میگوید، نباید به زبان دروغ و بیادبی سخن بگوید.
هوش مصنوعی: به خاطر او، آتش گلستان بر خلیل آشکار شد و خضر در سفر خود شاهد این دلیل بود.
هوش مصنوعی: برق نعل اسب او شبیه آتش کوه طور بود، موسی آن را آتش دید در حالی که در واقع نور بود.
هوش مصنوعی: هر تار موی او از حیات و زندگی پر است، به طوری که در هر کدام از آنها میتوان صدها عیسی زنده و معجزهگر را احساس کرد.
هوش مصنوعی: آسمانها به خاطر زیبایی و جذابیت او مانند موهایی به هم پیچیده به نظر میآیند و وجود او آنچنان تأثیرگذار است که زمین و امکاناتش به خاطر او مانند گردی در دور سُم او بهچرخش در میآید.
هوش مصنوعی: زمانی که او به راحتی و بدون مانع در مسیر حرکت کرد، زمین بیابان نیز مانند صفات خداوند گردید.
هوش مصنوعی: هر قدمی که او برمیداشت، جایگاه بسیار ارجمندی داشت که شایسته انبیاء بود، به گونهای که چشمان و چهرههای آنان در آن مکان بود.
هوش مصنوعی: زمانی که به میدان شهادت قدم گذاشت، از مرزهای دنیا و مادیات فراتر رفت.
هوش مصنوعی: پای او به قدری بلند است که به عرش آسمانی میرسد، به طوری که رکاب اسبش به حلقه عرش میچسبد و این نشان از عظمت و بزرگی او دارد.
هوش مصنوعی: این گفتگو در مورد عشق است و نیازی به توضیح یا تعیین تکلیف ندارد. عشق خود دارای ویژگیها و تعاریفی است که نمیتوان به راحتی بیان کرد.
هوش مصنوعی: ایستادگی کن، چون شب نزدیک است و نگرانم که زینب (س) از پشت سر مرا ببیند.
هوش مصنوعی: شرح و توصیفها تنها کلماتی دچار پیچیدگی هستند و هدف عاشق جز رسیدن به گواهی عشق هیچ چیز دیگری نیست.
هوش مصنوعی: به طور خلاصه، در اینجا به خروج رزمندهای با اسبش به طرف میدان جنگ اشاره شده است و او به عنوان یاری بزرگ و قهرمان شناخته میشود.
هوش مصنوعی: عشق مانند آفتابی در میدان میدرخشد، اما عقل در آن مکان مانند برفی میماند که به آب تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: عقل به تنهایی نمیتواند درباره عشق صحبت کند، زیرا عشق او را نیز به حیرت و شگفتی میاندازد.
هوش مصنوعی: در جایی که هیچ مکانی وجود ندارد و بالای عرش الهی است، زیر پای اسب با بالهای بزرگش، فرشی گسترده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نعل سمند بهخدمت او میرسد، او از حد خود فراتر میرود و به عرش میرسد.
هوش مصنوعی: فضای اطراف او به گونهای تغییر کرد که مکان و جایگاهش دچار تحول شد؛ به طوری که آنچه پست بود، در نظر او بالاتر رفت و آنچه تنگ و محدود بود، به سمت فراخا و وسعت رفت.
هوش مصنوعی: پرده از حقایق کنار رفت و آن چیزی که علی (حیدر) به آن یقین داشت، مشخص شد.
هوش مصنوعی: ای مرد، وجود بیپرده و خالص الهی در میدان یکتایی و یکپارچگی خود را به وضوح نشان میدهد.
هوش مصنوعی: بیایید به عمق رازهایی که در جهان هستی نهفته است توجه کنیم. این جهانی که در آن زندگی میکنیم فقط بخشی از حقیقت بزرگتر است و در کنار ما چیزهای دیگری وجود دارد که بسیار فراتر از درک ما هستند.
هوش مصنوعی: خورشید ابدی و جاودانه، پردههای ظریف و بیپناه را میسوزاند و نورش را به همه جا میتاباند.
هوش مصنوعی: اسرار و حقایق پنهان وجودم بدون پرده و حجاب نمایان شد و به طور کامل آشکار گردید.
هوش مصنوعی: کسی که در سفر آسمانی وحی، جلوتر از اسبش میدوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.