عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱۲ - الحکایه و التمثیل
اگر عهد ازل را آشنایی
از آن حضرت چرا گیری جدایی
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۷ - الحکایه و التمثیل
شنودم من که غولی روستایی
به شهر آمد بدست بینوایی
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۷ - الحکایه و التمثیل
بسی بگریست مرد از بی نوایی
که مُرد از دردسر این روستایی
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل
چه میخواهی چه میگویی کجایی
سخن از دوغ گوی ای روستایی
عطار » اسرارنامه » بخش سیزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
عزیزا بی تو گنجی پادشایی
برای خویشتن بنهاد جایی
عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۱ - المقاله الرابع عشر
چو جوزی بشکنی بخت آزمایی
نبینی هیچ مغز آنجا چرایی
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
تو خود در چه حسابی وز کجایی
که تو چون شیشه زیر آسیایی
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
تو پنداری که میآیی ز جایی
زهی پندار تو ناخوش بلایی
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
اگرموری سری یابد ز جایی
چنان داند که گشت او پادشایی
عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
بگو تا کیست مردم بی نوایی
کفی خاکست و روزی ده بقایی
عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
نگردد ز اشگ تو حکم خدایی
چه گویی با که ای و در کجایی
عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
ز پیری گرچه گشتم مبتلایی
نشد جز پشت گوژم هیچ جایی
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
اگر بر خاک و گر بر بوریایی
چو با دنیا نیفتی پادشایی
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۰ - الحکایه و التمثیل
به روبه گفت اگر مشتاق مایی
فرو آیم بگو یا تو برآیی
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل
فرو ماندی همی چون مبتلایی
که چون قوتی بدست آری ز جایی
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۳ - الحکایه و التمثیل
تو ای مرد از زنی کم مینمایی
چنینی و آی تو در وا چرایی
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
تو مرد گلخن نفس و هوایی
کجا مردان عشق پادشایی
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
برون میآید از گلخن گدایی
ببوی وصل زین سان پادشایی
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
به هر کاری که اندر شهوت آیی
چو خویشی را دهی از خود جدایی
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
چو خواهی کز بلا یابی رهایی
اسیران را ز زندان ده جدایی