فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۴ - رفتن رامین به همدان به جهت ویس
چو روز خوش بود خرم نشینیم
که خود جز خرمی کاری نبینیم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را
ز مهر خویش جز شادی نبینیم
که از پیروزی ارزانی بدینیم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
بیا تا ما کنون خرم نشینیم
که فردا هرچه باشد خود ببینیم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین
بیا تا یک سواره برنشینیم
ره مُشگوی خسرو برگزینیم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۸ - بیرون آمدن شیرین از خرگاه
یک امشب شادمان با هم نشینیم
به روی یکدیگر عالم ببینیم
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۵
گر مردی خویشتن ببینیم
اندر پس دوکدان نشینیم
دیگر نزنیم لاف مردی
وز شرم ره زنان گزینیم
کاری عجب اوفتاده ما را
[...]
عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۴
دل گفت که ما چو قطره ای مسکینیم
در عمر کجا کنار دریا بینیم
آن قطره که این گفت، چو در دریا رفت
فریاد برآورد که ما خود اینیم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
در این منزل حقیقت یار بینیم
دمادم اندر این خلوت گزینیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۳
ما صحبت همدگر گزینیم
بر دامن همدگر نشینیم
یاران همه پیشتر نشینید
تا چهره همدگر ببینیم
ما را ز درون موافقتهاست
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۰
تا دلبر خویش را نبینیم
جز در تک خون دل نشینیم
ما به نشویم از نصیحت
چون گمره عشق آن بهینیم
اندر دل درد خانه داریم
[...]
سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۱۵ - حکایت سفر هندوستان و ضلالت بت پرستان
به یاد آید آن لعبت چینیم
کند خاک در چشم خودبینیم
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۰
گهی بر طارَمِ اعلیٰ نشینیم
گهی بر پشتِ پایِ خود نبینیم
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۳ - حسد بردن مریدان مولانا بر شمس الدین
روی او را دگر نمیبینیم
همچو اول برش نمیشینیم
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۵ - در بیان آنکه آرام گرفتن مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز با شیخ صلاح الدّین زرکوب قدس اللّه روحه العزیز و از طلب شمس الدین تبریزی عظم اللّه ذکره باز آمدن و فواید پر موائد بردن مریدان از صحبت هر دو و حسودی بعضی چنانکه در حق مولانا شمس الدین تبریزی داشتند و دشمنی آغاز کردن
بر چنین عار نار بگزینیم
تا که جان در تن است ننشینیم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۹ - خبر یافتن مجنون دردمند، از بیماری لیلی، و از حلقهٔ سگان بیابان زنجیر گسستن، و به حلقه زدن در لیلی آمدن، و از پیش جنازهٔ لیلی را در حلقهٔ رحیل دیدن، و نثار شاهانه از دیده ریختن، و به موافقت محفه عروس، سوی شبستان لحد، بر عزم خلوت صحیحه روان شدن
بی منت دیده روی بینیم
بی زحمت لعل بوسه چینیم
اوحدی » منطقالعشاق » بخش ۲ - در احوال خویش و صفت ممدوح
که ما چون همسران باهم نشینیم
ز شعرت دفتری باید که بینیم
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٢٢
گر بدست آید مرا در تیه حیرت یک جوین
قانعم منت پذیر از من و از سلوی نیم
ور پلاسی باشدم از نقش منت بی علم
طالب دیبای چین و اطلس و خارا نیم
دم فرو بستم بکلی از مدیح و از غزل
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۹ - آگاهی فغفور شاه از حال جمشید
بیا تا بادپایان برنشینیم
رویم احوال جم را باز بینیم