گنجور

کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲

 

آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود

میخ آن خیمه ستاک سمن و نسرینا

کسایی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۸ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

نبینا بختم اکنون گشت بینا

چو نادان جانم اکنون گشت دانا

فخرالدین اسعد گرگانی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۲ - فصل فی ذکر القلب والتخلص فی العقل

 

چون نشد دیدهٔ دلت بینا

اندرین هفت گنبد مینا،

سنایی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴ - در مطایبه

 

در جستن وصل آن بت چینا

بر اسب امید برنهم زینا

وندر ره عشق او بپویانم

باشد که رسم بکام دل زینا

یکچند بوصل او شدم شادان

[...]

سوزنی سمرقندی
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱ - در تعریف علم و شان آن

 

دیدهٔ جان بوعلی سینا

بود از نور معرفت بینا

سایهٔ آفتاب حکمت او

یافت از مشرق و لوشینا

جان موسی صفات او روشن

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴ - فی‌الحکمة

 

نگر تا حلقهٔ اقبال ناممکن نجنبانی

سلیما ابلها لابلکه مرحوما و مسکینا

سنایی گرچه از وجه مناجاتی همی گوید

به شعری در ز حرص آنکه یابد دیدهٔ بینا

که یارب مر سنایی را سنایی ده تو در حکمت

[...]

انوری
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الحادیة و العشرون - فی اوصاف بلدة سمرقند

 

فزاد اشتیاقا وزدنا حنینا

و سار شمالا و سر نا یمینا

حمیدالدین بلخی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۷- سورة الاعراف‏ » ۱۳ - النوبة الثالثة

 

رقیّ لعمرک لا تهجرینا

و منّی لقاءک ثمّ امطلینا

عدی و امطلی ما تشائین انّا

نحبّک ان تمطلی العاشقینا

فان تنجز الوعد تفرح و الا

[...]

میبدی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۶ - سخن گفتن مجنون با زاغ

 

بر شاخ نشسته چست و بینا

همچون شبه در میان مینا

نظامی
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۴ - در شرح کشف اولیاء

 

پس آنگه بیند او نوری چو مینا

نداند این سخن جز مرد دانا

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

تو اندر خاکی و خاک ازتو بینا

حقیقت سرشناس ای پیر دانا

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

حقیقت بت پرست دیر مینا

منم اینجایگه درعین بینا

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷

 

سبق الجد الینا نزل الحب علینا

سکن العشق لدینا فسکنّا و ثوینا

زمن الصحو ندامه زمن السکر کرامه

خطر العشق سلامه ففتنا و فنینا

فسقانا و سبانا و کلانا و رعانا

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹

 

فعاقبت التی بخلت علینا

بان غمضتها یوم التقینا

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۲

 

صدر صدور جاء الینا

بدر بدور بات لدینا

مولانا
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۳۰ - در بیان آنکه سرّ به نااهل نشاید گفتن که او را زیان دارد. زیرا هر سخن را سرّی است و هر سرّی را سرّی دیگر هرکه سخن را داند و سر سخن را نداند ناچار کژ رود و باز سر پیش سر سر همچون سخن است، کسی که سر سر را نداند شنیدن سر زیانش دارد از این سبب موسی علیه‌السلام آن شخصی را که از حضرتش زبان و حوش و طیور التماس می‌کرد منع می‌فرمود و می‌گفت سلیمانی باید که از دانش زبان مرغان زیان نکند، در حق تو دانستن آن زهر قاتل است. باز وی لابه می‌کرد و موسی منع می‌فرمود تا سؤال و جواب از حد گذشت. آخرالامر گفت «ای موسی اگر همه نباشد باری زبان خروس و سگ که در خانه و بر درند بیاموز تا محروم نروم.» موسی زیان آنرا در آن آموختن مشاهده می‌فرمود، چندانکه منعش می‌کرد ممکن نمی‌شد و پند موسی را قبول نمی‌کرد، تا عاقبت آندو زبانرا به وی آموخت و فرمود که «یقین دان که از دانش این زیانمند خواهی شدن.»

 

کور اصلی کجا بود بینا؟

کی شود هر بلید بوسینا؟

سلطان ولد
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در ستایش رب العالمین

 

ای دل از نور حکمتت بینا

آگه از سر جاهدوا فینا

همام تبریزی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۵۴ - حکایت

 

زیر این گرد خیمهٔ مینا

از هزاران یکی شود بینا

اوحدی
 
 
۱
۲