اندرین ملک پادشاه، دلست
در ره سدره بارگاه دلست
کالبد هیچ نیست عین، دلست
ساکن «بین اصبعین» دلست
قابل نقش کفر و دین است او
تختهٔ مشق مهر وکین است او
قصه جام جم بسی شنوی
واندر آن بیش وکم بسی شنوی
به یقین دانکهجامجمدلتوست
مستقر نشاط و غم دل توست
گر تمنا کنی جهان دیدن
جمله اشیا در او توان دیدن
چشم سر نقش آب وگل بیند
آنچه سر است چشم دل بیند
تا زدل زنگ حرص نزدایی
دیدهٔ سر تو بازنگشایی
دیدهٔ دل نخست بیناکن
پس تماشای جمله اشیاکن
چون نشد دیدهٔ دلت بینا
اندرین هفت گنبد مینا،
توچهدانی برون زخرگه چیست؟
فاعلهفت چرخاخضرکیست؟
هر چه دارد وجود او امکان
علوی و سفلی و زمان و مکان
هر چه بیرون درون خرگاهست
صانع و نقشبندش الله است
در ازل گر به نفس هست انشا
جوهر و جسم و صورت و معنا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.