گنجور

 
ابن یمین

الا ایدل اگر خواهی تماشاگاه علوی را

بسان قدسیان بر شو ببام گنبد مینا

نظر بگشای تا بینی جهانی جان همه شادان

ولیکن این کسی بیند که دارد دیده بینا

درین بیدای بی پایان که شد عقل اندرو حیران

دلیلت عشق میباید نه علم بوعلی سینا

بکوش ایدل که سالک را نشاید یکدم آسودن

زهی دولت اگر باشی ز جمع جاهدوا فینا

تو باری جهد خود میکن چه دانی حال چون باشد

کسی واقف نخواهد گشت بر اسرار لو شئنا

 
 
 
انوری

نگر تا حلقهٔ اقبال ناممکن نجنبانی

سلیما ابلها لابلکه مرحوما و مسکینا

سنایی گرچه از وجه مناجاتی همی گوید

به شعری در ز حرص آنکه یابد دیدهٔ بینا

که یارب مر سنایی را سنایی ده تو در حکمت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه